چکیده:
الگوی تدریس معمولاً به نمونه کوچکي از يک شيء يا به مجموعه اي از اشياي بيشمار گفته مي شود که ويژگيهاي مهم و اصلي آن شيء بزرگ يا اشياء را داشته باشد. الگوي تدريس، چهارچوب ويژه اي است که عناصر مهم تدريس در درون آن قابل مطالعه است. انتخاب يک الگوي تدريس، بستگي به نوع آگاهي معلم از فلسفه و نگرشهاي تعليم و تربيت خواهد داشت.
تدريس يک فرآيند است و فعاليتي است که در داخل يک الگو صورت مي پذيرد، الگوهاي تدريس متعددي توسط صاحبنظران معرفي شده اند که به مهمترين آنها اشاره خواهيم کرد.
مقدمه:
روش تدريس از جمله مؤلفه هاي اصلي برنامه هاي درسي و از مراحل مهم طراحي آموزش محسوب مي شود:تدريس خوب به معناي كمك به (خود يادگيري) دانش آموزان است،به بيان ديگر روش هاي تدريس،ابزارهاي مفيدي براي ايجاد يادگيري با معنا هستند. هر اندازه معلمان با روش هاي متفاوتي آشنا باشند ابزارهاي متعددي را در اختيار خواهند داشت كه بتوانند توسط اين ابزارها محتوا و مواد دلخواه را در اختيار دانش آموزان قرار دهند.
معلمان در تصميم گيري براي استفاده از روش هاي تدريس و انتخاب مناسب ترين آن ها،بايد به عواملي؛ هم چون :انتظارات خود و نظام آموزشي از يادگيرندگان،امكانات،فضا،زمان،تعداد يادگيرندگان و....توجه كنند.علاوه بر اين،اگر چه هر يك از اين روش ها،رويكرد خاص خود را دارد ولي مي توان از عناصر و مؤلفه هاي آن ها ،به صورت تركيبي استفاده كرد كه اين امر مستلزم خلاقيت، تجربه و مهارت حرفه اي معلمان گرامي است .
الگوي عمومي تدريس
اين الگو، توسط "رابرت گليزر" در سال 1961 مطرح شد که در 1971 توسط "راجرز" و "رابينسون" بسط داده شد.
در اين الگو، فرآيند تدريس به پنج مرحله تقسيم مي شود: