« ویژه ارتقاء رتبه شغلی .......»
این فایل در سایت های دیگر با قیمت های بالاتری به فروش می رسد.
تجربیات مدون ارتقا شغلی روشهاي تقويت ارزشهاي اخلاقي در دانش آموزان
مقدمه
ارزشهای اخلاقی و اخلاقیات با ملاکها و مقیاسهای مادی قابل سنجش و اندازهگیری نیستند.ارزشها اخلاقی مانند: مسئولیتپذیری،احترام به حقوق دیگران،همکاری،صداقت، شجاعت،مهارتهای ارتباطی و باید در خانه و مدرسه برنامهریزی شده و بهطور مستقیم آموزش داده شوند.ارزشهای اخلاقی ذاتی نیستند و در طی فرایند رشد به تدریج در خانه و سپس در مدرسه آموخته شده و درونی میشوند.اهمیت ارزشهای اخلاقی سبب شده که آموزش آن در برنامههای مدرسه و برنامههای خارج از مدرسه دنبال گردد و به محیط خانه و اجتماع متصل شود.معرفت دینی و اخلاقی دانشآموزان آنان را در تقویت و تحکیم ارزشهای اخلاقی یاری مینماید.بر این اساس،در این مقاله با توجه به اهمیت خانواده در تبیین ارزشهای اخلاقی دانشآموزان،به نقش خانواده در تبیین این ارزشها پرداخته شده است و سعی بر آن است تا رویکرد جامعاندیشی و قابلیت یادگیری ارزشهای اخلاقی در موقعیتهای متعدد زندگی خانوادگی ارائه گردد.
تعريف رشد :
دانشمندان ،تغييروتداوم درزندگي را رشد مي نامند .به نظر آنها ،رشد يعني تغييراتي که به طور مستمردرطول زندگي ارگانيسم،از لحظه ي انعقاد نطفه تا لحظه ي مرگ به وجود مي آيد.
تعريف رشد از ديدگاه روانشناسان رشد :
از اين ديدگاه تعريف رشد عبارت است از تغيير درساخت بدني ،عصبي ، رفتار و نشانه هاي ويژه ي شخص که همه به ترتيب بروز مي کنند و در حد معقولي باثباتند .
چند گونگي رشد :
به طور کلي رشد بر دو گونه است :يکي رشد طبيعي و ديگري رشد محيطي .
چند گونگي رشد از جهتي مربوط به وحدت شخصيت است .
کودک به عنوان يک کل يا واحدي که جنبه هاي گوناگون دارد ،درمعرض رشد و دگرگوني تدريجي واقع مي شود .بنابراين ارتباط هرجنبه از شخصيت کودک را بايد با کل شخصيت و جنبه هاي ديگر او در نظر گرفت .
رشد طبيعي به غدد جسمي و عصبي کودک سر و کار دارد .
رشد محيطي به نوبه ي خود داراي جنبه هاي گوناگون است و به صورت رشد عقلي ، هيجاني يا عاطفي ،اخلاقي ،اجتماعي ، ديني و هنري نمايان است.
در اين پروژه بيشتر مبحث رشد اخلاقي مورد نظر مي باشد .
رشد اخلاقي :
رشد اخلاقي ،تحت تاثير ميزان علاقه ي کودک به معيارها و ارزشهاي معمول ، ارتباط بسياري با رشد و تکامل اجتماعي دارد .
از سوي ديگر به رشد ديني و ميزان علاقه وي به آداب و رسوم و واکنشهاي او در مقابل خيرو شر وابسته است.
مفاهیم اخلاقی :
مفهوم اخلاق در روانشناسي به عنوان يکي از مفاهيم کليدي مي باشد .اين مفهوم به يک سلسله ارزشها و باورهاي دروني اطلاق مي شود که به عنوان يکي از عوامل مهار کننده عمل مي کند .به اين ترتيب وجدان از يک قضاوت ساده نسبت به درست و نادرست فراتر مي رود و به مقام تشخيص و به کار بستن اصول ، تکاليف و قوانين اخلاقي مي رسد .
مفاهيم اخلاقي در جوامع و محيط هاي مختلف ارزشهاي متفاوت دارد و حتي در يک اجتماع نيز مفاهيم اخلاقي در بين طبقات مختلف ارزشهاي متفاوتي دارد. جنسيت نيزدراين مورد مؤثراست ،به طوري که ارزشهاي اخلاقي ميان دو جنس زن و مرد متفاوت است .
کودک در آغاز ارزشهاي اخلاقي را در خانواده مي آموزد و پس از ورود به اجتماع و قرار گرفتن در گروههاي مختلف با ارزشهاي گوناگون مواجه مي شود و همين امر اغلب او را دچار تضاد و دو دلي مي کند .درنتيجه گاهي اوقات ارزشهاي اخلاقي قبلي را تغيير مي دهد .مثلاً مفهومي را کودک در خانواده آموخته است و آن را خوب مي داند ،درحالي که همين مفهوم در گروه همسالان و در محيط آموزشگاه ارزش ديگري دارد.
ديدگاههاي مختلف :
«حس وظيفه شناسي تاج جلال و افتخار اخلاق است ».
اسمايلز
وظيفه و تکليف سراسر زندگاني انساني را احاطه کرده است و انجام آن از دوره ي طفوليت و حيات خانوادگي آغاز مي شود .انجام وظيفه عاليترين مقصود زندگاني و هدف اخلاق است و زندگي انسان در مرکز دايره وظايف عمومي قرار گرفته است .براي اينکه وظيفه ما نسبت به خداوند و همنوعان به طور دائم و تزلزل ناپذير انجام گيرد ، لازم است همه مواهبي را که خداوند به ما داده است ،پرورش دهيم .خداوند همه چيز به ما داده است .اراده ي برتر اوست که اراده ي ما را رهبري مي کند .معرفت نيک و بد يعني اطلاع از اينکه چه عملي درست و چه عملي خطاست ،امري است که ما را در اين جهان و در آن جهان نزد خود مسئول قرار مي دهد .عقل بايد به کمک دانش و معرفت بيدار شود .هرچه عقل روشن تر مي شود و وجدان قدرت خود را بيشتر نشان مي دهد مسئوليت انسان بيشتر مي شود .دراينصورت او تحت تأثير اراده ي خداوند بوده ،برطبق آن عمل مي کند و اعمالش از روي اکراه و اجبار نيست و با طيب خاطر انجام مي گيرد .
امام صادق (عليه السلام )فرمودند :
«انک قد جعلت طبيب نفسک و بين لک الداء و عرفت و آيه الصحه و دللت علي الدواء فانظر کيف قيامک علي نفسک »
تو را طبيب خودت قرار داده اند ،مرض را بر تو آشکار کرده اند و نشانه هاي سلامت را به تو آموخته اند و تو را به داوري شفابخش ،راهنمايي نموده اند . در کار خود نظر کن و ببين چگونه براي سعادت خويش قيام مي کني .وجدان اخلاقي و فطرت انساني است که آدمي را چون طبيب به درد و درمان خويش متوجه مي کند و سلامت روان را اعلام مي نمايد.
در حديثي از حضرت علي (ع)چنين آمده است :اکره نفسک علي الفضايل فان الرذايل مطبوع عليها .
با سعي و مجاهده فضايئل را به نفس سرکش خود تحميل کن و برخلاف ميل و رغبتش او را به پاکي و نيکي وادار نما ؛زيرا خواهش طبيعي و رغبت نفساني بشر به شهوات ناروا و رذايل اخلاقي است و قبول فضايل و ملکات پاک بر خلاف تمايلات فطري نفس است.
جان ديويي درباره ي تربيت اخلاقي مي گويد :«به طور کلي موضوع تربيت اخلاقي وابسته به موضوع معرفت است .ايجاد عادات و انگيزه هاي اخلاقي مناسب، مستلزم شناختن اين عادات و انگيزه هاست .درآموزشگاه بايد دانش را به موارد و مصاديق علمي خود پيوند داد و اينگونه پيوندهاست که ميزان سودمندي دانش را تعيين مي کند .پس مهمترين مسئله تربيت اخلاقي ، مسئله رابطه دانش و اخلاق است .اگر دانشي که از درسهاي مدرسه بر مي خيزد در شخصيت مؤثر نيفتد ،تعليم و تربيت متضمن نتيجه ي اخلاقي نخواهد بود . وقتي که دانش به رشد اخلاقي مخصوص و روشهاي انضباطي متوسل مي شوند .درچنين موردي دانش ، وجهي نظري به خود مي گيرد و اخلاق به صورت فضيلت هاي انتزاعي در مي آيد ».