« ویژه ارتقاء رتبه شغلی .......»
این فایل در سایت های دیگر با قیمت های بالاتری به فروش می رسد.
چكيده
در اين مقاله، هدف شناخت هويت ملي ايرانيان و مؤلفههاي اساسي آن است. در ضمن ميخواهيم بدانيم كه جايگاه هر يك از اين مؤلفهها در مجموعه هويت ملي ايرانيان چيست. با توجه به نظر نويسندگان موجود به تعريف هويت، هويت ملي و هويت ايراني پرداختهايم و تلاش نمودهايم مؤلفههاي هويت ملي ايرانيان را به دست آوريم. با نگاهي گذرا به تاريخ ملت ايران به مؤلفههاي هويت ملي ايرانيان اشاره مينمائيم. در اين پژوهش به اين نتيجه رسيدهايم كه جغرافياي فلات ايران، تاريخ اين سرزمين، زبان فارسي، دين اسلام و تجددخواهي و ميل به پيشرفت عناصر اصلي هويت ايراني را تشكيل ميدهند. جغرافيا، مكان استقرار، تاريخ سرگذشت ملي، زبان فارسي وسيله ارتباط، مذهب شيعه فرهنگ و تجددخواهي ابزار در استخدام فرهنگ ديني ايرانيان ميباشد.
مقدمه
وقتي سخن از ما پيش ميآيد بحث هويت مطرح ميگردد. مرز ما از ديگران توسط خطوط ترسيم شده توسط هويت ما روشن ميگردد. بررسي هويت ملي يكي از مباحثي است كه از اهميت تاريخي و جامعهشناختي فراواني برخوردار است. اهميت تاريخي آن به اين جهت است كه اولاً اين پديده در فرايند زمان در جامعه شكل گرفته و از رويدادها و تغيير و تحولات تاريخي تاثير پذيرفته است. ثانياً هر هويتي كه امروزه در جامعه و ميان گروههاي اجتماعي مشاهده ميشود، برگرفته از جريانهاي تاريخي ادوار مختلف است. از نظر جامعهشناختي هويت ملي به اين لحاظ اهميت دارد كه يكي از عوامل مهم انسجام اجتماعي و وفاق ملي در هر جامعه تلقي ميشود. هر اندازه يك ملت از هويت محكمتر و منسجمتري برخوردار باشد، به همان اندازه در تحكيم پايههاي همبستگي و وفاق اجتماعي موفقتر خواهد بود. افزايش مراودات جهاني و بخصوص بحث جهاني شدن كه امروزه يكي از مباحث مهم حوزههاي مختلف اقتصادي، سياسي و فرهنگي تلقي ميشود، در چالش با مفهوم هويت ملي قرار ميگيرد. آيا افزايش ارتباطات فرهنگي و فرايند جهاني شدن و جهانيسازي از استحكام هويت ملي كشورها خواهد كاست؟ آيا كشورهايي كه از انسجام و هويت و وفاق ملي يكپارچهاي برخوردار هستند، در قبال جهاني شدن ايستادگي خواهند كرد يا خير؟ پاسخ دادن به اين نوع سؤالات آسان نيست و نياز به زمان دارد تا در شرايط عيني و واقعي بتوان روند رويدادهاي جهاني و ملي را پيگيري و مطالعه كرد. در ميان متفكران در موضوع رابطه هويت ملي و افزايش روابط جهاني و جهاني شدن دو ديدگاه وجود دارد. تعدادي از صاحبنظران بر اين باورند كه روند جهاني شدن باعث تزلزل پايههاي هويت ملي شده و همه كشورها كم و بيش مجبورند در قبال اين روند از خود انعطاف نشان دهند. برخي ديگر از متفكران بر عكس اين ديدگاه را دارند. آنان معتقدند كه جهاني شدن باعث ميشود كشورهايي كه خواهان حفظ هويت خود هستند، عكسالعمل نشان دهند و درصدد تحكيم پايههاي بومي وحدت، هويت و انسجام جامعه خود برآيند. همانطور كه ذكر شد در اين مقاله هدف شناخت هويت ملي ايرانيان و مؤلفههاي اساسي آن است. در ضمن ميخواهيم بدانيم كه جايگاه هر يك از اين مؤلفهها در مجموعه هويت ملي ايرانيان چيست. براي اين منظور ابتدا با توجه به نظر نويسندگان موجود به تعريف هويت، هويت ملي و هويت ايراني ميپردازيم و تلاش مينمائيم با استعانت از انديشه انديشمندان معاصر مؤلفههاي هويت ملي ايرانيان را به دست آوريم. سپس با نگاهي گذرا به تاريخ ملت ايران به مؤلفههاي هويت ملي ايرانيان در طول تاريخ پر فراز و نشيب آن اشاره مينمائيم و در انتها جايگاه هر يك از اين مؤلفهها را در ارتباط با ديگر مؤلفهها مشخص مينمائيم. شناخت موضع ايرانيان نسبت به تغييرات حاصل از پيشرفتهاي جهاني نيز از ديگر اهداف اين مقاله ميباشد.
تعريف هويت
هويت يا الهويه كلمهاي عربي است. اين كلمه از "هو" به معني او كه ضمير غايب مفرد مذكر است، ميآيد و از آن لفظ هوهو يا الهوهو را ساختهاند كه اسم مركب است و معرفه به ال. معني لغوي آن اتحاد به ذات يا انطباق به ذات است. اتحاد به ذات به معني اتصاف و شناخته شدن و يكي شدن موصوف با صفات اصل و جوهري مورد نظر است. وقتي از هويت پديدهاي سخن به ميان ميآيد، بايد آن سخن طوري باشد كه نشان دهد پديده مزبور به راستي گوياي هيئت و ماهيت وجودي آن است، در غير اين صورت فاقد معناي ماهوي آن خواهد بود (الطائي، 1378). از نظرگاه ديگري هويت فرايند پاسخگويي آگاهانه هر فرد به يك دسته سؤالات در مورد خودش ميباشد؛ از گذشتهاش كه او چه كسي است، كجا بود، چه بود، چه هست و به چه قبيله، نژاد يا ملت تعلق دارد، منشا ابتدايي و اصلياش كجاست و در تمدن جهان چه نقشي داشته است (باوند، 1377). برخي از انديشمندان هويت را با تاكيد بر "وجه تشخص" تعريف كردهاند نظير آنچه كه شيخاوندي ارائه نموده است: "هويت مبين مجموعه خصايصي است كه امكان تعريف صريح يك شيء يا يك شخص را فراهم ميآورد" (شيخاوندي، 1380). برخي هويت را معناداري جامعه دانستهاند، يعني جامعه معنايي براي خودش قائل باشد و در چارچوب آن عمل كند و درصورت از دست دادن اين معنا يا به هر دليل گسستگي در معناداري با بحران هويت مواجه خواهد شد (رجايي، 1373). برخي ديگر از جامعه شناسان مقوله هويت را با ديد جدلي و تقابلي آن تعريف نموده اند. در نگاه اين گروه اساساً هويت در مقابل غير قابل طرح است. اگر فضا يكدست باشد، عنصر هويت خود را نشان نميدهد. از اين منظر هويت به معني هستي و وجود است، چيزي كه وسيله شناسايي فرد باشد تا او را از ديگران متمايز كند. انسانها هويت خويش را در حذف چيزي يا در برابر چيزي تعريف ميكنند (تاجيك، 1379).در اين نوشته منظور ما از به كار بردن كلمة هويت آنشناختي است كه مردم از خود دارند و به وسيلة آن خود را از ديگران متمايز ميكنند.
هويت ملي
هويت ملي به معناي احساس تعلق و وفاداري به عناصر و نمادهاي مشترك در اجتماع ملي (جامعه كل) و در ميان مرزهاي تعريف شده سياسي است. مهمترين عناصر و نمادهاي ملي كه سبب شناسايي و تمايز ميشوند، عبارتند از: "سرزمين، دين و آئين، آداب و مناسك، تاريخ، زبان و ادبيات، مردم و دولت" (يوسفي، 1380: 17). به عقيده ي يوسفي در درون يك اجتماع ملي ميزان تعلق و وفاداري اعضاء به هر يك از عناصر و نمادهاي مذكور، شدت احساس هويت ملي آنها را مشخص ميسازد (يوسفي، 1380: 17). به اعتقاد احمد اشرف اين پديده بجاي مفهوم كاراكتر ملي از نيمه دوم قرن اخير رواج يافته و از ساختههاي علوم اجتماعي است (اشرف، 1378: 522).
از نظر مكنزي هويت ملي يكي از چهار نوع هويت است كه از قرن19 بر جاي مانده است و در كنار سه نوع ديگر: هويت ديني، طبقهاي و نژادي، مشاهده ميشود. برخي از تعاريف هويت ملي بر عناصر يكپارچه كننده واحد سياسي مستقل تاكيد دارند و آن را مجموعهاي از گرايشات و نگرشهاي مثبت به عوامل و عناصر و الگوهاي هويت بخش و يكپارچه كننده در سطح يك كشور به عنوان يك واحد سياسي تعريف ميكنند (حاجياني، 1379). برخي ديگر به جنبه رواني آن تاكيد دارند. عدهاي نيز مشتركات ملي و دلبستگي بدان را عنصر اصلي تعريف هويت ملي دانستهاند و آنرا به عنوان مجموعهاي از ويژگيها و وابستگيها و پيوندهاي جغرافيايي، تاريخي و فرهنگي، اجتماعي و قومي كه زندگي انساني را دربر ميگيرد و عضو جامعه به آن ميبالد و افتخار ميكند، تعريف ميكنند (روح الاميني، 1379). استاد شهيد مرتضي مطهري در كتاب خدمات متقابل اسلام و ايران مينويسد: "اگر هويت ملي را نوعي احساس ملي بناميم تعريف آن عبارت خواهد بود از وجود احساس مشترك يا وجدان دسته جمعي در ميان عدهاي از انسانها كه يك واحد سياسي يا ملت را ميسازند" (مطهري، 1363). با توجه به انواع تعاريف درباره هويت ملي رزازي فر ميگويد: "هويت ملي از نظر جامعهشناسي به مثابه نوعي احساس تعهد و تعلق عاطفي نسبت به مجموعهاي از مشتركات ملي جامعه است كه موجب وحدت و انسجام ميشود و داراي ابعاد مختلف خرده فرهنگ ملي، ديني جامعهاي و انساني است و ويژگي اصلي آن قابليت انعطاف اجزاء آن و بومي بودن ابعاد تشكيل دهنده آن ميباشد" (رزازي فر، 1379).
هويت ايراني از ديدگاه احمد اشرف مفهوم تاريخي هويت ايراني در نهضتهاي قومي، سياسي و ديني دوران ساسانيان شكل گرفت و در دوران اسلامي با فراز و نشيبهايي پايدار ماند و در عصر صفوي تولدي ديگر يافت و در عصر جديد به صورت هويت ملي ايران متجلي شد (اشرف، 1378). هويت ايراني به علت موقعيت خاص جغرافيائي از سه حوزة تمدني ايراني، اسلامي و غربي تأثيرپذيرفته است. به گفتة بروجردي استراتژي روشنفكران ايراني استراتژي اختلاط و پيوند اين سه گفتمان در اشكال گوناگون و شكل دادن به هويت تركيبي بوده است. ولي تاكنون اغلب نويسندگان ايراني در باز توليد و بازشناسي هويت ايراني داراي نقاط ضعف عمدهاي بودندهاند زيرا: اولاً اغلب اديب بودند نه مورخ. لذا هر چند نوشتههايشان داراي نثر شيوا و اديبانه است، ولي فاقد ضوابط علم تاريخ نگاري است. براي مثال فاقد زيرنويس است و مطالب ارائه شده مستند نيستند. ثانياً با نگاه ايدئولوژيكي و عدم برخورد انتقادي با ميراث فرهنگي جامعه نگريسته شده و اغلب با جريانات خاص سياسي همراه بوده است. ثالثاً با تكيه بر زبان فارسي به عنوان ركن اصلي و تعيين كننده هويت همراه بوده و ساير عناصر ناديده گرفته شده است. براي مثال فخرالدين شادمان بر اين باور بود كه هويت ايراني صرفاً براساس زبان شناخته ميشود (بروجردي، 1379). به هر صورت مطالعه دقيق علمي در مورد هويت ايراني تاكنون ضعيف بوده است و اين گونه از مطالعات در سالهاي اخير شتاب گرفته است. اميد است از اين مطالعات دريافتهاي دقيق، تازه و مفيدي در مورد كيستي و چيستي ايرانيان به دست آيد. با توجه به تعاريف فوق از هويت ملي و هويت ايراني به دنبال مؤلفههاي هويّت ملي ايرانيان در زمان حاضر ميرويم. اين مؤلفهها به ما كمك ميكنند تا عناصر اصلي احساس مشترك داشتن ايرانيان را بشناسيم و براي افزايش انسجام اجتماعي به تقويت آنان بپردازيم.