مقدمه :
در نظام آموزش و پرورش هر هدف تربيتي و آموزش در نهايت به وسيله معلم تحقق مي يابد .روشهاي آموزش ، محتواي دروس موضوعهاي علمي ، الگوهاي تربيتي و رفتارها همه و همه به وسيله معلم به دانش آموز منتقل مي شود . و از اين رو در هر تحول آموزشي معلم از جايگاه و نقش كليدي بــرخــوردار است . بنـابراين مي توان گفت كه آموزش و پرورش پويا در جهان متحول و مملو از دگرگونيهاي سريع ، نيازمند وجود معلماني است كه مسائل و مشكلات را ببينند و درك كنند و به جستجوي علل آن پرداخته و راهكار ارائه نمايند و به تحقيق و تغيير و نوآوري رغبت و تمايل داشته و قالبهاي كهنه ي آموزشي را رها كنند و در يك كلام مي توان گفت :
معلمان ، معماران اصلي بناي آموزش و پرورش هستند و مصالح اصلي آن نيز كنجكاو ي ، تفكر ، پژوهش و نوآوري و ابداع در روشها و آموزشهاست . معلم پژوهشگر معلمي است كه مشكلات كلاس خود را مشاهده كرده و پژوهش خود را با وجود مشكل آغاز كند و علت يابي آن مشكلات موجبات پويايي نظام آموزشي را فراهم نمايد . بنده نيز با مشاهده ي وجود مشكل در كلاس درسي خودم [ كلاس فيزيك سال دوم رياضي ] در پي حل آن برآمدم . چرا كه در كلاس تنها به روش سخنراني توسط من تدريس مي شد . [ البته لازم به ذكر است كه خود دانش آموزان تمايل زيادي به اين نوع آموزش داشتند « طبق عادت » . ] دانش اموزان در نيم ساعت اول گوش مي كردند و سپس خسته مي شدند و با توجه به حجم زيادي كه كتاب فيزيك سال دوم دارد اين نحوه براي من معظل شده بود . اين گزارش درباره ي نحوه ي مقابله با اين مشكل است . اميد است با ادامه ي اين روش ها موجبات پويايي روند آموزشي را فراهم نماييم .
چكيده :
پژوهش در عمل يك روش بسيار مفيد براي حل مشكلات در امر آموزش و پرورش مي باشد به همين خاطر در اين روش معلم نقش محوري دارد . معلمان بايد سعي كنند خودشان مشكلاتشان را با دانش آموزان حل نمايند . زيرا آنها هستند كه با دانش اموزان مواجه هستند و روحيات و استعداد آن را مي شناسند و با تلاش خود و به كارگيري روش هاي مختلف مي توانند مشكلات موردي يا كلي خود را با دانش آموزان رفع نمايند . تحقيق حاضر حاصل تلاش اينجانب در حل مشكل كلي كلاس دوم رياضي دبيرستان امامت در درس فيزيك در سال تحصيلي 89ـ88 مي باشد . كه آنها علاقه اي به مطالعه در منزل نداشتند و حتي فعاليتهاي كلاسي را نيز پشت گوش مي انداختند و يا واضحتر اينكه انگيزه اي براي درس خواندن نداشتند .
آنها اظهار داشتند ؛ در سالهاي گذشته معلمان خودشان درس مي دادند و مسئله ها و تمرين ها را حل مي كردند و ما به همين شكل درس خوانديم . در واقع اين دانش آموزان علم فيزيك را خودشان لمس نكرده اند . اينجانب با بكار گيري روشهاي مختلف در نهايت موفق به ابداع روشي شدم كه آنها با مطالعه ي كم در منزل و تلاش بيشتر در كلاس توانستند نتيجه ي مطلوب بگيرند . بطوري كه همه ي آنها از اين روش رضايت كامل داشتند حتي خانواده هاي آنها نيز از اين وضعيت خشنودند . چرا كه انگيزه براي درس خواندن خصوصاً درس فيزيك در آنها تقويت شده بود . و نمرات امتحاني آنها نيز دليل روشن و واضح اين مسئله است .
دانش آموزان پايه دوم دبيرستان رشته رياضي فيزيك ، دبيرستان امامت ، شهرستان تبريز در سال تحصيلي 89 ـ 88
" بيان مسئله تحقيق :
دانش آموزان كلاس دوم رياضي دبيرستان امامت با اينكه دانش آموزان خوب و منظمي بودند و هنگام تدريس اينجانب سكوت را رعايت مي كردند ، عده اي از آنها به دليل زمينه ي ذهني قبلي كه از دانش آموزان سال گذشته ي همين پايه داشتند ؛ اعم از سخت بودن درس فيزيك 2 و غير قابل فهم بودن و ... تأثير زيادي در ذهن دانش آموزان ديگر هم ايجاد مي كردند و با يك حالت تلقيني همه ي كلاس اعتراف به سخت بودن درس داشتند و نمرات آزمون آنها بسيار پائين تر از حد انتظار من بود . و دانش آموزان به مدير دبيرستان مراجعه كردند و گفتند : خانم فراهاني خيلي خوب درس مي دهد ولي خيلي سطح بالا درس مي دهد ما اصلاً متوجه نمي شويم . و اظهار داشتند تنها در درس فيزيك نمرات آنها پائين است . همچنين خانواده هاي آنها نيز اظهار مي كردند كه ؛ چرا دختر من از فيزيك وحشت دارد و مي گويد نمي توانم آن را بخوانم ، نمي فهمم . تعدادي هم خيلي بي انگيزه بودند و هنگام تدريس ممكن بود به فعاليتهاي ديگر بپردازند . و به قبول خودشان قيد فيزيك را زده بودند . و در نهايت اين مشكل مرا بسيار ناراحت كرد و مدير دبيرستان نيز موضوع را با من در ميان گذاشت كه اقدام به كلاس تقويتي فشرده براي كلاس دوم رياضي بكنم . تا در نوبت اول نتيجه مطلوب حاصل آيد . و من با تجربه اي كه از سال هاي گذشته داشتم و مي دانستم كلاس تقويتي نيز باعث بالا رفتن معلومات آنها نمي شود و فقط يك سري مطالب به صورت محفوظات در اختيار آنها قرار مي گيرد تصميم گرفتم راه حلي براي اين معضل پيدا كنم .
جهان همواره در حال تغيير و تحول است و افكار و اعتقادات و رفتار انسان نيز به تبع آن دچار دگرگوني اند و اين تحولات تا حدي است كه به جرأت مي توان گفت : علوم بعد از توليد ، قبل از اينكه به دست مصرف كننده برسند كهنه مي شوند . و قوانين و نظريه هاي جديدي مطرح مي گردند .
اما عجبا ! كه نظام آموزش و پرورش ما از اين امر مستثني است و همچون سدي در برابر تحولات ايستاده و هيچ نشان و اثري از تغيير و نوآوري در آن به چشم نمي خورد . اكثر معلمين روشهاي كهن تدريس (سخنراني صرف معلم ) را كه از گذشتگان آموخته اند را دنبال مي كنند .
نتايج تحقيقات نشان داده اند كه روش سخنراني ، غير مفيد بوده و مانع شكوفايي استعدادها و بروز خلاقيت ها در افراد مي شود و آنها را تبديل به افرادي مي نمايد كه مغز خود را از محفوظات پر نموده اند و هيچكدام از علوم را نمي توانند در عمل بكار گيرند . با اين همه هيچ تغيير قابل توجهي در روش تدريس معلمان مشاهده نشده است . چند سالي است كه جهت تغيير اين شيوه قدمهايي برداشته شده است . از جمله برگزاري جشنواره ها و همايش ها و دوره هاي آموزشي ضمن خدمت ، تحت عنوان الگوهاي برتر تدريس و اقدام پژوهي و ... و به دليل مداوم نبودن برنامه ها و نداشتن ضمانت اجرايي و عدم تفاوت معلمين مبدع و نوآور با معلمين ديگر و عادت معلمين به روش سخنراني ، دشواريهاي بكار گيري روشهاي جديد و صدها دلايل ديگر هنوز تغيير قابل توجهي در روشهاي تدريس معلمان مشاهده نشده است .
بعد از چندين جلسه تدريس و ارزيابي كلي كلاس به اين نتيجه رسيدم كه اكثر دانش آموزان به آموخته هاي خود در كلاس اكتفا مي كنند و در خارج از كلاس هيچ تلاشي براي يادگيري بيشتر انجام نمي دهند . بهمين خاطر سؤال هايي در ذهنم ايجاد شد : آيا در روش تدريس بنده اشكالي وجود دارد ؟
آيا دانش آموزان به درس فيزيك علاقه ندارند ؟ براي يافتن پاسخ سؤالهاي خود مسئله را با ديگر دبيران مطرح نمودم ، اكثريت آنها مطرح كردند كه دانش آموزان درس هايشان را در خانه تمرين و تكرار نمي كنند و از معلم مي خواهند كه در كلاس فرصت دهد تا آن ها مطالعه نمايند ، سپس به سؤالات معلمان پاسخ دهند . بهمين خاطر دريافتم كه اشكال در روش تدريس بنده نيست و اصولاً دانش آموزان افرادي راحت طلب هستند . مسئله را با مدير مدرسه مطرح نمودم ، ايشان نيز يك جلسه در كلاس آن ها حاضر شدند و برايشان درباره ي اهميت مسئله صحبت كردند . ولي اين كار هم نتيجه اي نداشت .
به نمرات سال قبل آنها مراجعه كردم و مشكل حادي مشاهده نكردم . پرسشنامه اي تنظيم كردم و در مورد فعاليتهاي آموزشي خود و مطالب كتاب و مشكلات خودشان سوالاتي مطرح نمودم تا علت عدم علاقه ي آنها به مطالعه را ريشه يابي كنم ولي از پرسشنامه هم چيزي دستگيرم نشد كه پرسشنامه ها ضميمه شده است از كلاسهاي تقويتي و فوق برنامه استفاده كردم ولي باز هم سودي نداشت .
براي سنجش ميزان يادگيري آنها چند جلسه از روش هاي ديگر تدريس استفاده نمودم ، روشهايي كه موجب يادگيري بيشتر دانش آموزان در كلاس و فعاليت بيشتر آن ها مي شد . مشاهده كردم كه ميزان يادگيري آنها در كلاس در سطح بالايي است و اگر روشي را انتخاب نمايم كه آن ها خودشان در كلاس فعاليت نمايند نتيجه بهتري خواهم گرفت .