این فایل در سایت های دیگر با قیمت های بالاتری به فروش می رسد.
چكيده:
هدف مقالهي حاضر آن است كه نشان دهد كلاس هاي درس ادبيات كسالتبار است و عوامل زيادي در اين موضوع نقش دارند ولي با اجراي روشهاي متنوع تدريس ميتوان از ملالآور بودن كلاسهاي درس ادبيات كاست و اوقات لذتبخشي را در كلاسهاي ادبيات براي دانشآموزان به ارمغان آورد. همكاري معلم و مسؤولان مدرسه و دانشآموزان و خانوادهها شرط موفقيت در اين راه است.
واژههاي كليدي:
ادبيات ـ تدريس سنتي و مشاركتي ـ كاركرد ادبيات ـ بيعلاقگي به درس ادبيات
روش تحقيق:
در اين گزارش بيشتر اطلاعات را از طريق مصاحبهي مستقيم با دانشآموزان و همكاران به دست آوردم. همچنين از پرسشنامه نيز استفاده كردم. از منابع كتابخانهاي هم بهره بردم كه در پايان مقاله معرفي شده است. در اجراي اين پژوهش بيش از همه مديون راهنمايي هاي استاد دلاويز، مدرس دورههاي اقدامپژوهي، هستم.
تقديم به: دكتر حسن انوري كه نخستين بار روش تدريس ادبيات را به من آموخت.
مقدمه:
اهميت ادبيات فارسي قولي است كه جملگي برآنند و اهدافي كه براي درس ادبيات برشمردهاند نيز گوياي همين مطلب است [1] و بديهي است كه به آموزش ادبيات به دانشآموزان بايد توجه بيشتري كرد زيرا «ادبيات مجموعهي تظاهرات هنري هر قوم است كه در قالب كلام ريخته شده باشد [2].» درونمايهي ادبيات، انديشه و احساسات و عواطف انساني است و به خوبي ميتوان دريافت كه ادبيات از اين نظر نزديكترين هنر به انديشهي انسان است [3]. كاركرد ادبيات در زندگي اجتماعي نيز بسيار زياد است كه در تاريخ ايران دورهي مشروطه مثالزدني است. سهم ادبيات را در خيزش مشروطيت ميتوان در آثار دهخدا، اشرفالدين گيلاني، عارف، ميرزاده عشقي و ... ملاحظه كرد [4].
به دلايل متعدد كه در اين گزارش ذكر خواهد شد آموزش ادبيات در دبيرستانها موفقيتآميز و نشاطانگيز نيست و بايد در اين زمينه چارهانديشي كرد. من از اولين سال تدريسم متوجه كسالتبار بودن كلاس ادبيات براي دانشآموزان شدم و در گفتگو با همكاران و نيز دانشآموزان دريافتم كه استنباط من درست است. بيشتر همكاران وقتي نگراني مرا ميديدند براي تسلاي خاطر من ميگفتند كه كمكم عادت خواهي كرد، زياد سخت نگير، ما نيز چون تو فكر ميكرديم و از اين گونه حرفها. اما من كه عاشقانه ادبيات را برگزيده بودم به جستجوي راههايي براي ايجاد علاقه و انگيزه در دانشآموزان نسبت به درس ادبيات برآمدم كه گزارش يكي از آن تجربهها را ميخوانيد زيرا معتقدم كه كار تعليم و تربيت سراسر يك جستجو است و اين جستجو خود به خود انگيزههايي براي تفكر و پيشرفت ايجاد ميكند [5].
بيان مسئله:
از دو سال پيش تدريس درس ادبيات فارسي كلاسهاي سوم و پيشدانشگاهي تجربي و رياضي مركز استعدادهاي درخشان فرزانگان قائمشهر به من واگذار شد، چون دانشآموزان آن مركز از نخبگان بودند و روحيات خاصي داشتند مدير مركز در جلسهاي يكساعته مرا با فضاي كلي مركز و روحيات بچهها و انتظارات مسئوولان مركز و نيز توقعات اولياي دانشآموزان آشنا كرد و من متوجه شدم كه خواستهي آنها آمادهسازي بچهها براي كنكور است. كلاسهاي پيشدانشگاهي در تابستان شروع شد و دريافتم كه دانشآموزان تقريباً هيچ علاقهاي به طرح مباحث خارج از كتاب نشان نميدهند. با پرسش از معلمان ديگر و خود دانشآموزان پي بردم كه ادبيات فقط بعنوان درسي كه در كنكور ضريب چهار دارد مطرح است نه به دليل اهداف والايي كه براي تدريس اين درس در مقدمهي كتاب برشمردهاند. تصميم گرفتم برنامههايي را براي تغيير نگرش دانشآموزان سال سوم نسبت به درس ادبيات اجرا كنم لذا در هفتهي اول مهر پرسشهايي دربارهي تلقي بچهها از ادبيات و معرفي آثار ادبي، كاركرد ادبيات در زندگي و ... مطرح كردم كه با اظهار تعجب كتباًٌ به سؤالاتم پاسخ دادند. در جلسهي دوم از آنها خواستم كه صريحاً و شفاهاً نظر خود را دربارهي ادبيات بيان كنند كه نهايتاً با حوصلهي تمام دلايل بيعلاقگي به اين درس را برشمردند كه اهم آنها عبارت است از:
1- آموزش ناكارآمد و كسالتبار ادبيات در مقاطع تحصيلي ابتدايي و راهنمايي.
2- ضعف تأليف كتابهاي درسي ادبيات براساس هدفهاي آموزشي از پيش تعيين شده. [6]
3- نبود انگيزه كافي و ذوق ادبي در بعضي از معلمان.
4- ديدگاه منفي مسئوولان مدرسه نسبت به درس ادبيات.
5- سركوب شدن ذوق و استعداد ادبي دانشآموزان در خانه و مدرسه.
6- آشنا نبودن معلمان به روشهاي نوين و فعال تدريس و يا ترس از تغيير روش تدريس. [7]
7- تلقّي منفي خانوادهها از درس ادبيات.
8- توجه به محفوظات در آزمونهاي درس ادبيات.
9- بيتوجهي يا كمتوجهي به ادبيات در رسانهي ملي تلويزيون.
10- بيارتباط بودن بعضي از درسهاي ادبيات با زندگي.
11- سيطرهي كنكور بر نظام آموزشي.
اهداف برنامه:
تدریس، یک سمفونی موسیقی است که باید صحیح نواخته شود و احساس لازم را به شنونده منتقل نماید. موسیقی زیبایی که جامعه را به لذت و وجد و پویایی وامی دارد. تدریس هنر ظریفی است که موفقیت آن به عوامل چندی وابسته است که عدم توجه به آنان ما را از مسیر اصلی دور مینماید و در حقیقت زحمات ما را به هدرمی دهد. بسیاری از دانش آموزان به درس ادبیات علاقه نشان نمیدهند و در برنامه ریزی خود جایی برای ادبیات در نظر نمیگیرند. بدین جهت معلم را به اهداف مورد نظر نمیرسانند. بسیاری از اولیا نیز با فرزندان خود دراین زمینه هم فکری دارند. در بسیاری از مواقع مشاهده میکنیم که بی علاقه بودن یادگیرندگان به موضوعی خاص، ناشی از علاقه مند نبودن والدین و مربیان آنهاست. که این امر علتهای مختلفی دارد که باید مورد بررسی قرار گیرد. شاید یکی از علتها این باشد، که در مدارس به این درس اهمیت داده نمیشود و تصور میکنند چون فارسی زبان رایج است، هر کس بدون کمترین اطلاعات میتواند از عهدهٔ تدریس برآید در صورتی که این، تصور نادرستی است، چون زبان، مهمترین ابزار انسان برای تفکر، سخن گفتن، گوش دادن، خواندن و نوشتن است به همین جهت از درسهای دیگر مهم تر و شایستهٔ توجه بیش تری است که اگر به آن توجه نشود به طور غیر مستقیم به کار معلمان دروس دیگر هم لطمه وارد میکند، بنا بر این شرط اول برای موفقیت در این درس و رسیدن به اهداف آموزش زبان و ادبیات فارسی علاقه مندی دانش آموزان به این درس است که این علاقه را باید تقویت کرد و اگر وجود ندارد به وجود آورد به طورخلاصه میتوان اهراف برنامه را از بین بردن همهٔ موانع و مشکلات موجود در مسیر دست یابی به اهداف آموزشی درس ادبیات و تقویت همهٔ عوامل تأثیر گذار دانست