چكيده :
در اين مقاله سعي شده مشكلات و معضلات روش هاي آموزش رياضي با توجه به تنوع اين روش ها و پيشرفت روز افزون تكنولوژي آموزشي بيان شود ، به نظر نگارنده آموزش رياضي يك هنر است كه معلم مي تواند با آراستن آن به فنون مختلف ساعاتي لذت بخش را براي خود و دانش آموزانن به ارمغان آورد ،همچنين راهكارهاي عملي براي آموزش هرچه بهتررياضي و درنتيجه ايجاد انگيزه و علاقه نسبت به درس پرداخته شده ، ودر پايانن نيزپيشنهادهايي براي هرچه بهتر شدن آموزش رياضي در استان ارائه مي شود. اميد است كه همكاران بتوانند با استفاده از پيشرفت هاي سريعع علوم روش هاي نوعي در آموزش رياضي ابداع نمايند و دانش آموزان را از روش هاي سنتي و كسالت آور گذشته نجات دهند.
سرآغاز:
به نام او که عالم را بر اساس « حساب » و « هندسه » آفريد . آری به نام او که همه چيز دنيا را بر اساس حساب استوار کرد و بر پايه هندسه نظم بخشيد .
جريان انديشه های زلال ، سرزمين فکر ما را آبياری و سر سبز می کند ، پس چه نيک است سر گذرگاه جريان انديشه های خويش بنشينيم و از زاويه بالا آن را تماشا کنيم اگر دو ضلع زندگی« اميد » و« عمل » باشد زاويه زندگی به لطف خدا همواره « منفرجه » است .
بدان که« اميد » را بايد به منزله مرکزی دانست که کليه امور بشری مانند دايره پيرامون آن می چرخد و« عمل » همان تلاش های مثبت اوست که او را به مقصد می رساند .
اگر« حساب عمرمان » را داشته باشيم « آدم حسابی » می شويم . بنابراين از حساب امور زند گی خود غافل نشويم چرا که ذات حق دائم به کار حساب مشغول است .
اگر چه منطق ضامن سلامت کار يک رياضيدان است ولی منبع تغذيه او نيست نان روزانه او را مسائل مهمتر ، که موجب پيشرفت او می شوند تامين می کند .
چه زيباست دررفتار با ديگران خوبی ها را جمع کنيم ، بدی ها را تفريق نماييم ، شادی ها را ضرب نماييم ، غم ها را تقسيم نموده ، از نفرت ها جذر بگيريم و محبت ها را به توان برسانيم .
هندسه شخصيت خود را با خطوطی منظم و راست ترسيم کنيم و فراموش نکنيم که يک انسان مسئول بايد زندگی فردی اش را بر دو اصل منفی استوار کند تا زندگی اجتماعی و اقتصادی اش همواره براساس اصل مثبتی پايدار بماند : اول آنکه بيش از نياز نخواسته باشد تا برای کسب آن خود را به خفت بيندازد دوم آنکه بيش از نياز نداشته باشد تا برای حفظ آن در هراس بيافتد .
در زندگی خودآزادگی پيشه کن و فراموش نکن ؛آنانکه دل به « عرض » يک صندلی بسته اند در« طول » زندگی اسير بوده اند .
در انتخاب دوستان و همنشينانت دقت کن و هميشه آنان را از ميان دانايان و خردمندان برگزين زيرا خردمند با خردمند سازگار است اما نادان نه با دانا سازگار است نه با نادان ديگر چونانکه خط راست بر خط راست ديگر منطبق می شود اما خط ناراست نه بر ناراست ديگر منطبق می شود نه بر راست .
با معادله زيبای زندگی سعی بر آن داشته باش که جدولی مصفا و رسمی دل آرا در حل مختصاتx وy ها شيبی به سوی کمال بی نهايت کشيده گردد تا به مراد خود برسی .
چون هرم بلند همت و چون مخروط عالی نهمت باشيد .
نور حق و شعاع پرتو جمال محمد «ص» در کانون قلبتان همراس باد
مقدمه:
پيشرفتهاي سريع و همه جانبه علوم و تكنولوژي و تحولات عظيم اقتصادي و گسترش بيسابقه ارتباطات ديگر دانشهاي بشري در قرن بيستم و به ويژه در نيمه دوم آن، مسائل جديدي را مطرح ساخته است.
در واقع آشنايي جدي با علوم كاربردي- فني و گاه نظري (محض) امروزي بدون داشتن درك صحيح از مباحث رياضيات امري دشوار و در واقع محال است. دراين صورت چگونه ميتوان از خلاقيتها و رشد و باروري استعدادهاي دانشآموزان حمايتي همه جانبه داشت چرا كه بارها در سطح مدارس ديده شده است كه بعضي از دانشآموزان به ايدهها و مسائل جديدي دست مييابند يا در زمينه يك مسئله علمي، نظري جديد دارند اما به اين نظرات توجه خاصي نميشود.
هر معلمي كه عهدهدار تدريس رياضي است يكي از ضروريات كار او واقف بودن به آسيبهاي آموزشي رياضي ميباشد تا بتواند اهداف آموزشي و مفاهيم پيچيده رياضي را روشنتر و ملموستر به دانشآموزان انتقال دهد و آنان را فعالتر وارد شبكه بازي با موجودات رياضي نمايد.
معلم پس از تغيير محتواي آموزشي و درك موقعيت زمان و مكان و ويژگيهاي يادگيرنده با اعتماد به نفس و اطمينان بيشتري در امر آموزشي ميتواند بر چالشهاي موجود فائق آيد.
در اين صورت يادگيرنده هم ضمنِ پرورش خلاقيتهايش با آسودگي خيال و اطمينان خاطر به فراگيري ميپردازد و اگر كار گروهي باشد در گروه، شركت فعال خود را نشان خواهد داد پس رسالت خطير متخصصان تدريس رياضي در واقع شناخت يادگيرنده، چگونگي شكلدهي مفاهيم رياضي، دوبارهسازي مفاهيم رياضي و سرانجام از بين بردن معضلات موجود است.
- آموزش درست رياضي را چه از نظر ايجاد تفكر رياضي به منزله «تحول فرهنگي» و چه به لحاظ تفكر منطقي به منزله «تحول سياسي و عدم وابستگي» و چه به لحاظ بهرهوري مناسب به منزله «تحول اقتصادي» كه نتايج آن در واقع تبديل نيروي انساني به سرمايههاي انساني «بهرهوري بهينه» خود نيازمند دو عامل مهم آموزش و انگيزش در راستاي اهداف بهينه اجتماعي ميباشد البته آموزش به حد كافي به جامعه در زمنيههاي مختلف داده شده اما چون ايجاد انگيزه وجود نداشته آموزش نتوانسته كاربرد داشته باشد.
- براي ايجاد انگيزش در زمينه رياضيات نياز به رقابت و رقابتپذير دانشآموزان ميباشد كه اين رقاب شكل ناسالم به خود گرفته و آموزش از مسير درست خود منحرف شده در اين راستا براي رسيدن به اهداف صحيح ميتوان ابتدا فرهنگسازي مناسب نمود تا جلوي اتلاف سرمايههاي خانوادگي را گرفت و با دادن اطلاعات درست به دانشآموزان و خانوادهها و يك اطلاعرساني درست و متحول شدن نظام آموزشي نه در حد يك حرف بلكه تحولي مبنايي و پايهاي به راهكارهاي درستتر و معقولتري دست يابيم.