مدارس برای ایجاد و توسعۀ یادگیری بنا شده اند. کارکرد اصلی آنها فراهم آوردن محیط مساعد برای یادگیری است و محصول آنها یادگیری است. به همین ترتیب عملکرد و ارزش افزوده ی آنها نیز بر یادگیری سنجیده می شود.
یادگیری اساس فعالیت در مدارس است. به عبارتی , مدارس اساساَ برای مدیریت یادگیری پدید آمده اند. یادگیری تاثیر گذارترین موضوع در زندگی فردی و اجتماعی است. یادگیری بیشتر , توسعه و موفقیت بیشتر را برای فرد و جامعه در پی دارد. یادگیری اثر بخش , محور اصلی فعالیت در مدرسه ی فکور است. به این ترتیب یادگیری اثر بخش کلید توسعه در مدرسه است. یادگیری اثربخش با تدریس اثر بخش , همکاری های قوی و بازتاب و ژرف اندیشی مستمر پیرامون یادگیری اتفاق می افتد.
بشر توانسته است با یادگیری مسیر غارنشینی تا انسان جدید و امروزی را پشت سر گذارد. به مدد همین یادگیری هاست که فرایند تولید دانش ، شتاب بی سابقه ای را در دوران اخیر تجربه می کند.بدیهی است یادگیری افراد منحصر به برنامه های مدارس نمی شود و یادگیری در مدرسه نیز ممکن است نتیجه یتدریس نباشد. یادگیری از تولد انسان آغاز می شود و تا مرگ به اشکال گوناگون ادامه می یابد.با یادگیری ذهن شکل می گیرد ، سازمان می یابد و تقویت می شود. مدرسه تنها یکی از مهم ترین منابع یادگیری است. اما یادگیری به عنوان فرایند و محصول مدارس چیست و چه ماهیتی دارد؟
1.یادگیری چیست؟
برای یادگیری تعاریف گوناگونی ارائه شده است. دریسکول(2000) یادگیری را تغییر رفتار فرد در اثر تجربه ذکر می کند.(اسلاوین ، ترجمه ی سید محمدی ،1378). یکی از جامع ترین تعاریف یادگیری را هیلگارد و مارکویز (1968) ارائه داده اند. آنها یادگیری را ایجاد تغییرات نسبتاَ پایدار در رفتار بالقوه ی یادگیرنده می دانند مشروط به آنکه این تغییرات بر اثر تجربه رخ دهد ( به نقل از سیف ، ص 48، 1368).
مدارس برای ایجاد و توسعه یادگیری بنا شده اند کارکرد اصلی آن ها فراهم آوردن محیط مساعد برای یادگیری است و محصول آن ها یادگیری است. به همین ترتیب عملکرد و ارزش افزوده آن ها بر حسب تاثیر آنها نیز بر یادگیری سنجیده می شود.
یادگیری اساس فعالیت در مدارس است. به عبارتی مدارس اساسابرای مدیریت یادگیری پدید آمده اند . یادگیری تاثیر گذارترین موضوع در زندگی فردی و اجتماعی است. یادگیری بیشتر توسعه و موفقیت بیشتر را برای فرد و جامعه در پی دارد. یادگیری اثر بخش، محور اصلی فعالیت در مدرسه فکور است. به این ترتیب یادگیری اثر بخش کلید توسعه در مدرسه است . یادگیری اثر بخش با تدریس اثر بخش ، همکاری های فوق و بازتاب و ژرف اندیشی مستمر پیرامون یادگیری اتفاق می افتد.
بشر توانسته است با یادگیری مسیر غارنشینی تا انسان جدید و امروزی را پشت سر گذارد. به مدد همین یادگیری هاست که فرایند تولید دانش شتاب بی سابقه ای را در دوران اخیر تجربه می کند. بدیهی است یادگیری افراد منحصر به برنامه های مدارس نمی شود. و یادگیری در مدرسه نیز ممکن است نتیجه تدریس نباشد. یادگیری از تولد انسان آغاز می شود و تا مرگ به اشکال گوناگون ادامه می یابد. با یادگیری ذهن شکل می گیرد سازمان می یابد و تقویت می شود. مدرسه تنها یکی از مهم ترین منابع یادگیری است. اما یادگیری به عنوان فرایند و محصول مدارس چیست؟ و چه ماهیتی دارد؟
یادگیری سرآغاز نیاز به تکامل و بهتر شدن است. بدیهی است که هر چه علم و دانش بشری تکامل و توسعه بیشتری پیدا کند، نیاز به تحول در یادگیری و سازو کارهای آن بیشتر خواهد شد. در سالهای گذشته ، آموزشهای الکترونیک از رونق و توجه شایانی برخوردار بوده است. همزمان با گسترش و توسعه فناوریهای جدید در زمینه آموزش ، سبک های جدیدی از فعالیتهای آموزشی پا به عرصه وجود نهاده اند که امروزه از آنها به عنوان «یادگیری ترکیبی» نام می برند . «یادگیری ترکیبی» به عنوان یک سازو کار جدید بر استفاده متنوع و گسترده از روشهای یادگیری تاکید دارد.توجه درانتخاب و به کار گیری ابزار متناسب با موقعیت یادگیرنده برای بالا بردن کیفیت یادگیری از اصول اولیه یادگیری، ترکیبی است.یادگیری ترکیبی با بکارگیری ابزارهای متنوع و فناوریهای پیشرفته ،سعی در بهبود کیفیت و توسعه کمی فعالیتهای آموزشی در دو بعد عمودی و افقی دارد . در بعد افقی سعی بر گسترش دامنه و ابعاد وسایل کمک آموزشی در فرایند آموزش دارد ، به گونه ای که با ترکیب بهینه این وسایل بالاترین کیفیت حاصل شود. در بعد عمودی به عمق مساله یادگیری و چگونگی درک بهتر مواد آموزشی می پردازد و اینکه چه تکنیک هایی در چه زمانهایی به درک بهتر مطالب و یادگیری بهینه منجر می شود .
ناگفته پیداست که مانند تمام روشهای یادگیری ، هدف اولیه و اساسی این روش نیز کاهش هزینه و بالا بردن کیفیت خروجیهاست. چنین به نظر می رسد که یادگیری ترکیبی، تلفیقی از رویکرد سیستمی و نگرش اقتضایی به یادگیری است . این بدان معنی است که ضمن توجه به ارتباط میان تمامی اجزا به عنوان یک کل به شرایط به کارگیری این ابزار ها در راستای تحقق بهترین نتیجه، توجه ویژه ای می شود.
مدیران و کارکنان واحد آموزش سازمانها و موسسات از دیدگاه نگارنده مصداق تئوری نگهدارنده هرزبرگ هستند.
چرا که کلیه کارکنان، وجود فعالیتهای آموزشی مناسب و معقول را حق مسلم خویش می دانند و کوچکترین سهل انگاری در آن را به سختی قبول می کنند . از طرف دیگر به سختی می توان بین بالارفتن شاخصهای کیفی و کمی و عملکرد فعالیتهای آموزشی سازمان در کوتاه مدت ارتباط برقرار کرد. به همین خاطر ناملایماتی بیشتر از سایر قسمتهای سازمان درگیر پرسنل واحد آموزش می شود، چراکه به دلیل همین ویژگیها سریعا هدف آماج حملات قرار می گیرند و گاهی کاستیهای سایر قسمتها نیز به این واحد نسبت داده می شود.
با توجه به همه این مطالب، ارایه رویکردها و نگرشهای جدید به آموزش می تواند در حل این موضوع مهم باشدو این مقاله با بررسی و ارایه نظریه یادگیری ترکیبی سعی در تغییر نگرشها و رویکرد در فرایند آموزشی دارد.