مفهوم ناحیه: انسان از آغاز تاریخ و ساکن در زمین شدن توجه خود را به هویت معطوف کرد.
مطالعه ناحیه از سه مسیر:
1- مردمشناسی 2- معرفت و فلسفی 3- مسیر سیاسی- کاربردی
وطنگرایی به مفهوم ناحیه است.
شکلگیری ناحیه با دو تمایل ذاتی همراه است:
1- شناخت و گسترش مرزهای فضایی و محافظت از داشتهها.
2- تعیین حدود فضا برای آرامش و کاهش اضطراب
تمایل به وطنگرایی: گستره دنیای شناخته شده یا هسته را افزایش میدهد.
تمایل به انزواگرایی: سرزمینها را با اهداف دفاعی ضمیمه میکند.
این دو انگیزهای هستند ه فضاهای سازمان یافته را از آغاز تاریخ شکل دادهاند.
هرچه سطح تمدن یک گروه انسانی گستردهتر و استوارتر باشد تلاششان برای گسترش مرزهای ناحیه ای که در آن زندگی میکنند بیشتر است.
نگرانی قویتر انسان از دست دادن آنچه انسان میداند و آنچه او پیش از این ساخته است میباشد و این یعنی دومین نگرانی هست که انسان را وامیدارد به گذشته رجوع کند. از قیاسها بهراسد و در جستجوی قطعیتها باشد تا روابط جدید را فقط به عنوان ریسک احتمالی مورد توجه قرار دهد.
مغایرت بین جهان وطنگرایی و انزواگرایی در تفکرات یونانیان باستان و از دوره سوفسطائیان ظاهر میشود.
سوفسطائیان (کسانی که شناخت جهان را وارونه میکنند) به جای طبیعت بر انسان متمرکز
میشود رهبرشان پروتاگورا ساخته شدن تاریخ و توسعه اجتماع را به انسان محول میکند.
جهان وطنی آپیا: قانون جهان طبیعی که در هر کشور و در هر زمانی اعتبار دارد را از قوانین انسانی که در هر زمان و مکان قابل تغییر است متمایز میداند.
قانون طبیعی جوامع را ورای زمان و فضا بر هم پیوند میدهد.
قوانین انسانی انسانها را به طبقات اجتماعی تقسیم میکند و حتی آنها را برده میشمارد.
افلاطون شهر ایدهآل را شهر بسته و جدا از بقیه دنیا (ناحیه سیاسی- کشور) مطرح میکند.
ارسطو از برتری فرهنگ یونان و گسترش فرهنگ امپریالیستی حمایت میکند که با جبرگرایی ارسطو هماهنگ است.
اسکندر مقدونی از آرمانهای ارسطو در اداره سرزمینش استفاده کرد.
در یک مقایسه آزاد و برابری طلب ارسطو و افلاطون به دور از جهان وطنگرایی قرار دارند.
تعیین حدود ناحیه توسط یونانیان صورت گرفت. انزواگرایی افلاطون و امپریالیستی فرهنگی ارسطو تحت تأثیر ترس و آگاهی از وضعیت سیاسی نامناسب آن زمان برای مواجهه با پیشرفت قدرت امپراطوری مقدونی قرار داشته است.
ایکاتیو کسی است که به جغرافیا شکل ادبی داد و جغرافیای توصیفی را خلق کرد. که در قرن اول و دوم پیش از میلاد شکوفا شد و با گسترش ربع مسکون مرتبط بود.
(تست) ایکاتیو اولین کسی است که فراتر از دستهبندی عناصرجغرافیایی (شهر و رودخانه و بنادر و خلیجها) میرود زیرا او توصیف خطی در پیرپیلی را با جغرافیای نواحی جایگزین میکند.
و سرزمینهای مسکونی را با نقشه توصیف میکند. و با عقلانیت و تجربه به آگاهی و توصیف واقعیتهای جغرافیایی کمک میکند.
توصیف جهان از طرف ایکاتیو به سه دلیل است:
1- توصیف سرزمینهای مسکونی واحد
2- طرح ادبی ارتباطات همه جانبه واقعیت خصوصاً از جنبههای فیزیکی و طبیعی
3- پیشنهاد ناحیهبندی دنیای مسکون بر اساس عناصر فرهنگی مختلف
کتاب ایکاتیو دو بخش دارد:
1- بخش اروپا: که دو روششناسی و معرفتشناسی برخی نوآوریهای عالی و بزرگ را به نمایش میگذارد.
2- بخش آسیا
اولین عنصر در کتاب ایکاتیو: ربع مسکون (جهان متمدن و منطقه هسته) است که به صورت توصیفی نمایش داده نمیشود بلکه دنیای متمدن در مناطق توصیف شده که تصویری از وضعیت اقتصادی- فرهنگی ارائه میدهد.
دومین عنصر: نمایش کارتوگرافیکی و توصیف ادبی مکانهاست.
سوم و جالبتر از همه تقسیمبندی دنیا بر اساس خصوصیات فرهنگی مردم است و با مثالی روشن ناحیهبندی قومی قسمتهای مجزای دنیا را ارائه میدهد که یک ناحیهبندی کیفی است.
هرودوت: دو مدل کیفی و کمی دارد که در تعریف مصر مدل کیفی را انتخاب میکند.
کمکهای هرودوت در تجزیه و تحلیل ناحیه:
1- ناحیهبندی بر اساس قومیت
2- ناحیهبندی بر اساس جمعیت.
3- انتقاد از تأثیر محیط طبیعی بر گروههای انسانی.
علاقه به ناحیهبندی سرزمینهای کشف شده به وضوح از سوی هرودوت بیان میشود.
تفسیر امکانگرا و انقلابی از روابط بین انسان و محیط در مقاله هرودوت آمده است و تأکید میکند ایرانیان به کوروش اجازه دادند که آنها را متقاعد کند که از کشورشان به یک سرزمین حاصلخیز مهاجرت نکنند چون ایرانیان زندگی در یک سرزمین ویران را به زندگی در یک منطقه حاصلخیز تحت سلطه ترجیح میدادند.
بزرگترین جغرافیدان دورۀ باستان و پدر علم جغرافیا اراتوستن است.
نظریات ناحیهای از سوی باستانشناسان و نقشهبرداران مورد نقد قرار گرفت.
ستارهشناسان اراتوستن را متهم به بیدقتی در ریاضی کردند دیگران اراتوستن را به بیاعتنایی به هدف اصلی نمایش که توصیفی واقعگرایانه از ربع مسکون (دنیای شناخته شده و منطقه هسته) بود متهم کردند.
اراتوستن تئوری ارسطو را رد کرد. خصوصاً نظریهای که
ربع مسکون را به دو بخش یونانیهای دوست و بربرهای دشمن تسقیم کرده بود.
شایستگیهای اراتوستن:
1- تلاش اراتوستن در مخالفت و انتقاد با نظریه آزموده شدۀ اجدادش
2- توصیفاش از اندازۀ زمین بر اساس تجربی
روش استفاده شده اراتوستن روش سینکرتیک است اراتوستن هم برای قوانین تئوریک و هم مشاهدات تجربی ارزش قائل است.
حرف مهم اراتوستن: نهایت جغرافیا نمایش جهان است اراتوستن شبکهای از مدارها را ساخته (از7 مدار 5 تا شناخته شده هستند) که این مدارها در یک فاصله از هم قرار ندارند اما برای تثبیت
موقعیتهای مربوط به ربع مسکون (منطقه هسته) مفیدند.
شبکه مدارها و نصف النهارها ربع مسکون را به قطعات ژئومتریک گوناگون تقسیم میکنند و سپس به دقت توصیف شده وسطح ژئومتریک به اصطلاح مصریان قطعات کوچک کادسترال نامیده شد.
موضوع رسالۀ پولیبو نمایش مکان فعالیتهای انسانی است.
اراتوستن توصیه داده شده به اسکندر مقدونی را که با یونانیها مثل دوست و با بربرها مثل دشمن رفتار کن را تصدیق نمیکند. اراتوستن میگوید این بهترین معیار تقسیم بر حسب فضیلت و رذیلت است.