مقدمه :
چه چیزی مردم را وا می دارد که رهبری کسی را بپذیرند ؟ چرا مردم در پذیرش رهبری این یکی اکراه دارند ، اما پشت سر آن یکی تا آن سر دنیا می روند؟
اگر در عمق وجود خویش نگاه کنید ، آن صفات و خصوصیات را در خود ببینید که بتوانید رویاهای بزرگ خود را که با هیچ کس در میان نگذاشته اید تحقق بخشید ؟
همه باید شهامت آن را داشته باشیم که این پرسش را ازخود بکنیم و صادقانه به آن پاسخ دهیم تا بتوانیم توانایی واقعی خود را به کار گیریم .
هر چیزی از رهبری آغاز و به رهبری ختم می شود و نطفه رهبری در درون هر کس قرار دارد .
اگر مقام رهبری مورد نظر را در درون خود به دست آورید ، در بردن هم می توانید همان رهبری باشید که خود می خواهید . مردم از شما پیروی خواهند کرد و اگر چنین شود از عهده هر کاری در این جریان برخواهید آمد .
فصل اول :
شخصیت :
مونتگمری : رهبری یعنی توانایی و اراده بسیج زنان و مردان برای تحقق هدفی مشترک و برخورداری از شخصیتی که اعتماد برانگیزد .
داگ هام شولد: هیچ گاه به خاطر صلح و ارامش تجربه یا باورهای خودرا زیر پا نگدازید .
صریح قاطع باشید .
چگونگی برخورد رهبران بارویدادها و پیش آمدهای زندگی، نشانه بارز شخصیت آنهاست . بحران، لزوما شخصیت انسان را نمی سازد ، اما شکی نیست که آن راآشکار می سازد .
انسان در لحظه های دشوار زندگی خویش بر سر دو راهی سازش یا ابراز شخصیت قرار می گیرد .
هر وقت که راه ابراز شخصیت را بر می گزیند ، ولو با پیامدهای ناگوار منفی رو به رو شود ، نیرومندتر گردد.
سخن از الکساندرسولژ نیستین معنای حیات دنیوی ، بر خلاف آنچه به ما آموخته اند ، در رفاه و رونق و آسایش تن نیست ، در پرورش جان است .
آنچه را که هر کس باید درباره شخصیت بداند :
۱- شخصیت به حرف نیست، به عمل است .
شخصیت هر کس به عمل اوست . شخصیت شما تعیین می کند، که هستید . اینکه که هستید . اینکه که هستید تعیین می کند که چه می بینید . آنچه می بینید تعیین کننده فعل و عمل شماست . اگر قول و عمل رهبر یکی نبود ، دلیل را در ضعف شخصیتاو بیابید .
۲- استعداد خدادادی است ، اما شخصیت دست خود ماست .
استعدادها و ضریب هوشی خویش را خود تعیین نکرده ایم . اما شخصیت ما به دست خود ما و گزینش خود ماست . هر بار که اهی را انتخاب می کنیم گامی در راه ایجاد شخصیت خود بر می داریم . در شرایط دشوار جا می زنید یا از درون آن راه خود را باز کنید . حقیقت را می پیچانید یا زیر بار سنگین آن راست می ایستید ، مفت می خورید یا بهای آن را می پردازید .
۳- شخصیت، جای شما را در دل مردم باز می کند .
اگر تصور می فرمایید که رهبری می کنید اما پیروانی ندارید ، فقط برای خودتان گام بر می دارید. پیروانی که ضعف و خطایی در شخصیت رهبران خود ببینند اعتماد خود را از دست می دهند و رویگردان می شوند .