این فایل در سایت های دیگر با قیمت های بالاتری به فروش می رسد.
فایل ورد قابل ویرایش
تهاجم فرهنگی:
واقعيت يا ضرورت؟
دوستان گرامی، اجازه دهيد سخنانم را با يکی از پارگرافهای مشهور نوشته شده به زبان فارسی آغاز کنم. اين يک پديدهی نادر است که ما در زبان فارسی پاراگراف مشهوری داشته باشيم. ابيات منظوم و برخی جملات قصار و قطعات کوتاه سعدی و خواجه عبدالله انصاری برای ما امور آشنا و روزمرهاند اما کمتر میتوان نوشتهای منثور و بخصوص معاصر را يافت که، لااقل در بين اهل نظر، شناخته شده باشد. مثل: «من اينها را برای سايهام که روی ديوار افتاده است مینويسم» به قلم صادق هدايت. باری، يکی از اين معدود پارگرافها اينگونه آغاز میشود: «غربزدگی میگويم همچون وبازدگی، و اگر بمذاق خوش آيند نيست بگوئيم همچون گرمازدگی يا سرمازدگی. اما نه، دست کم چيزی ست در حدود سن زدگی. ديدهايد که گندم را چگونه میپوساند؟»
اين نخستين جملاتی ست که جلال آل احمد کتاب غربزدگیاش را با آن شروع کرده است. و بنظر من بيان همين کلمات است که امروز ما را دور از وطن خويش در اينجا زير يک سقف گردآورده، تا به ضرب و دنگ تحقيق و «پی پِر» و کنفرانس و سمينار بکوشيم دريابيم که چه بلائی به سر ما آمده است.