فایل ورد قابل ویرایش
طبق تعريف سازمان بهداشت جهاني كودكآزاري عبارت است از:
آسيب يا تهديد سلامت جسم و روان و يا سعادت و رفاه و بهزيستي كودك به دست والدين يا افرادي كه نسبت به او مسئول هستند (آقابيگلولي 1380: 14).اما در اصطلاح متخصصين امر هرگونه آسيب جسمي يا رواني و سوء استفادة جنسي يا بهرهكشي و عدم رسيدگي به نيازهاي اساسي افراد زير 18 سال توسط افراد ديگر، كودكآزاري تلقي ميشود. اگرچه در این تعريف تلاش شده تا همة وجوه و ابعاد آزار كودكان توضيح داده شود، اما در هر حال بسياري از مفاهيم مندرج در آن ممكن است در بين صاحبنظران اختلاف برانگيز باشد.در واقع، تعاريف متعددي از آزار و خشونت با توجه به اهداف و كاربردهاي متنوع آن، ارائه شده است. چنانچه انجمن روانپزشكي امريكا در چهارمين دفترچه راهنماي تشخيص و آماري اختلالات رواني (1994)، در فصلي تحت عنوان «ساير شرايطي كه ممكن است مورد توجه باليني قرار گيرد» كودكآزاري را مشتمل بر آزار جسمي و جنسي، بيتوجهي به كودك و آزار عاطفي ميداند (مدني 1383: 20). در هر حال كودكآزاري طيف وسيعي از رفتارهاي آسيبرسان از قبيل عدم برآوردن نيازهاي اولية كودك، غفلت از مراقبتهاي بهداشتي، فقدان رشد كافي، تنبيه و بد رفتاري فيزيكي، سوء استفاده جنسي و سوء رفتار هيجاني و آزار رواني را شامل ميشود.
كودكآزاري جسمي عبارت است از حمله فيزيكي به كودك به طوري كه موجب درد، بريدگي، كبودي، شكستگي استخوان، و ساير جراحات و حتي مرگ كودك گردد.اشكال مختلف كودكآزاري جسمي شامل: شلاق زدن، بستن كودك، كوبيدن به ديوار، سوزاندن با آب جوش يا مايعات داغ و تكان دادن شديد ميباشد.اما در تعريف كودكآزاري جسمي نيز همانند تعريف خود كودكآزاري نظر واحدي وجود ندارد، در واقع تعاريف كودكآزاري جسمي عمدتاً تحت تأثير مسائلي نظير:
الف: قوانين و مقررات حقوقي مربوط به بزهديدگي اطفال؛
ب: ارزشهاي فرهنگي خصوصاً در زمينة تربيت اطفال و تنبيه و مجازات آنان و استعدادهاي زيستشناختي قرار ميگيرند (مدني 1383: 21).
البته در كودكآزاري جسمي برخی خشونتهاي خانوادگي طبيعي قلمداد ميشود و لذا عدهاي معتقدند در كودكآزاري جسمي بايد جداً این معيارهاي پذيرفتهشدة اجتماعي مورد توجه قرار گيرد. در این صورت، اگر مقبوليت اجتماعي يك رفتار، ملاك تفكيك آزار يا عدم آزار محسوب شود، بايد تعريفي كاملاً نسبي و بومي از كودكآزاري ارائه داده شود.
آزار جنسي، درگير نمودن كودك در فعاليتهايي است كه منجر به ارضاي جنسي افراد بزرگسال ميشود. مركز ملّي كودكآزاري، سوء استفاده جنسي را تماسها يا تعاملات بين كودك و فرد بالغي ميداند كه كودك را به منظور تحريك جنسي مورد استفاده قرار داده است.
كودكآزاري عاطفي عبارت است از هرگونه رفتار نامناسبي كه بر عملكرد رفتاري، شناختي، عاطفي و جسمي كودك تأثير منفي داشته باشد. آزارهاي كلامي و غيركلامي، سرزنش يا تحقير، ناسزا گفتن، مسخره كردن، دست انداختن، مقررات و كنترل شديد و نامعقول، ترساندن مكرر كودك از تنبيه سخت بدني، انتظارات و برخوردهاي نامناسب با سن كودك، به خدمت گرفتن كودك در جهت ارضاي نيازهاي عاطفي خود و پاسخهاي رفتاري غيرقابل پيشبيني والدين كه باعث بيثباتي و دگرگوني شناختي كودك ميشود، همه از مواردي است كه ميتوان به عنوان نمونه ذكر كرد.
غفلت يكي از شايعترين انواع آزار كودكان است كه اغلب در خانوادههاي كمدرآمد مشاهده ميشود:غفلت يا مسامحه عبارت است از عدم فراهم آوردن احتياجات غذايي، پوششي، مسكن، بهداشت و مراقبت طبّي و تحصيلي و سرپرستي طفل توسط والدين يا سرپرست طفل (جليلي 1374).به طور كلي، ناتواني يا غافل ماندن والدين از توجه و رسيدگي به نيازهاي هيجاني و عاطفي كودك مسامحة عاطفي ناميده ميشود.
كودكآزاري يك مسألة فرهنگي ـ اجتماعي ـ پزشكي است كه معمولاً چندين عامل به طور مشترك در بروز آن نقش دارد. عوامل مربوط به كودكآزاري را ميتوان به سه گروه عمده تقسيم كرد: الف) علل رواني؛ ب) علل خانوادگي؛ ج) علل فرهنگي (آقا بيگلولي 1380: 33).
اگرچه ممكن است چند كودك در يك خانواده مورد اذيت و آزار واقع شوند ولي گاهي يك كودك بيش از سايرين آزار ميبيند. خانوادههاي بسياري وجود دارند كه در آنها تنها يك كودك مورد سوء رفتار ديگران قرار گرفته و فرزندان ديگر كمابيش حمايت و محافظت شدهاند. از اینرو به نظر ميرسد احتمالاً برخی ويژگيهاي خاص رواني در كودكان آزارديده احتمال اعمال آزار نسبت به آنان را افزايش ميدهد.مطالعات نشان ميدهد كه به طور كلي سه گروه كودكان بيش از سايرين در معرض كودكآزاري قرار ميگيرند: كودكان غير طبيعي، كودكان دشوار، كودكان طردشده (مدني 1383: 87).