بيان موضوع يا تعريف مسأله:
كشور ايران به دليل داشتن انواع پوست بز و گوسفند از توليد كنندگان عمده پوست و چرم سبك محسوب ميشود و به علت آب و هواي نيمه خشك پوست گوسفند و بز ايران از مرغوبيت بالايي برخوردار است ولي متأسفانه دامداران كشور به دليل كم ارزش قلمداد نمودن پوست و پشم و اينكه نوع تغذيه در ايران بيشتر به گوشت گوسفند اختصاص دارد و همچنين به علت نداشتن آگاهي و انگيزه لازم جهت حفظ و حراست از اين ثروت ملي، توجه لازم را مبذول نميدارند و از ساليان گذشته انواع پوست، سالامبور و محصولات نيمه ساخته چرمياز كشور ما با ديدگاه سنتي صادر گرديده است كه عمده صادرات ايران بر حسب آمار موجود مختص به صدور سالامبور و كراست بوده است و اين در حالي است كه ميتوان ارزش افزوده زيادي را از طريق توليد محصولات ساخته شده چرميبه وجود آورده و به تبع آن درآمد ارزي بالايي را تحصيل نمود. بويژه اينكه محصولات چرمياز تنوع بالايي برخوردار بوده به نحوي كه تنوع اين محصولات بالغ بر 60 نوع ميگردد و هر ساله در سطح ملي، منطقه اي و بين المللي نمايشگاههاي محصولات چرميبه نمايش گذاشته ميشود كه متأسفانه نقش كشور ما علي رغم امكانات بالقوه و بالفعل در اين نمايشگاهها بسيار كم رنگ ميباشد، براي مثال در سال 1376 در نمايشگاههاي جهاني چرم و البسه چرميدر پاريس و بولونيا ايتاليا و بارسلون اسپانيا و دوسلدورف آلمان در كنار كشورهاي پيشرفته جهان، كشورهاي تركيه، هندوستان، پاكستان، بنگلادش، اتيوپي و بوركينافاسو داراي چندين غرفه بودند ولي هيچ اثري از محصولات و صنعتگران ايران و پرچم مقدس جمهوري اسلاميايران نبود.
قطعاً وجود چنين نقيصه اي برايند عوامل متعددي است كه شناخت آنها و بويژه حركت در جهت رفع موانع، اين امكان را فراهم خواهد ساخت تا به گونه اي شايسته استعداد و ظرفيت هاي خود را در صحنه بين الملل عرضه نماييم.
پژوهشگر در اين تحقيق، به دنبال تبيين و تحليل متغيرها و عواملي است كه صادرات محصولات كشور را چه به صورت مثبت و چه منفي، تحت تأثير قرار ميدهند و از اين طريق ضمن بيان اين عوامل، راه كارهاي مناسب جهت بهبود و ارتقاء صادرات محصولات چرميرا پيشنهاد خواهد كرد. در واقع مسأله اصلي تحقيق اين است كه موانع موجود بر سر راه صادرات محصولات چرميسبك شناسايي شده و گامهايي را كه در جهت رفع اين موانع ميتوان برداشت تعيين كرد.
هدف از مطالعه موضوع:
1- دستيابي به تصوير وضعيت موجود به ويژه ترسيم مسائل و مشكلات توليد كنندگان و صادر كنندگان محصولات چرميسبك.
2- كمك به سياست گذاران در امر صادرات و فروش محصولات چرميو توجه بيشتر به ارزش افزوده اي كه از اين طريق بدست خواهد آمد.
3- فراهم آوردن مبنايي براي مراجعه استفاده كنندگان در زمينه صادرات و فروش محصولات چرميبه دليل اطلاعات جمع آوري شده در اين خصوص.
4- جلب توجه دست اندركاران توليد و صادرات محصولات چرميسبك به ضرورت تحول در بينش و شيوه هاي انجام كار.
ضرورت انجام تحقيق:
متأسفانه پوست به عنوان يك ماده اوليه ارزشمند مورد بي لطفي قرار گرفته است و قرنها توسط افراد خواص با ديدگاه سنتي و صرفاً براي منافع كوتاه مدت و بدون توجه به ارزش افزوده زيادي كه ميتواند ايجاد نمايد صادر گرديده است و به تبع آن صنعت چرم ايران نيز عليرغم امكانات بالقوه و بالفعل نتوانسته است جايگاه خود را تثبيت نمايد.
ايران با پرورش 48 ميليون رأس گوسفند (84/3% گوسفند جهان) و 16 ميليون رأس بز (3% بز جهان) سهم كمياز صادرات را عهده دار ميباشد[1]. كشتار سالانه انواع دام سبك و سنگين در كشور ايران 30 ميليون رأس ميباشد كه بعبارتي روزانه 82000 رأس را شامل ميشود كه 70000 رأس آن سبك ميباشد و با احتساب روزهاي كار در سال، معدل روزانه 92000 جلد پوست سبك ميباشد[2]. همانطور كه گفته شد عمده صادرات ايران بصورت سالامبور و چرم نيمه تكميل شده ميباشد و اكثراً مرغوبترين پوستها به خارج صادر ميگردد. و توليد كننده چرم و البسه چرميداخلي مجبور است از پوست و چرم با كيفيت پايين تر استفاده نمايد.
صادرات سالانه 19-20 ميليون جلد سالامبور، حدود يكصد ميليون دلار ارزآوري را در بر خواهد داشت و اگر تبديل به لباس و محصولات چرميشود تا يك ميلياد و چهارصد ميليون دلار ارزآوري دارد. تحقق چنين دستاوردي جز با اعمال مديريت صحيح و استفاده از تكنولوژي پيشرفته و در فضاي توليد مناسب ممكن نميباشد در حاليكه در صورت تغيير بينش و فعاليت علميميتوان محصولات متنوع و قابل رقابت در بازارهاي جهاني توليد نمود و از طريق توسعه اين صنعت علاوه بر ارزآوري فراوان، براي تعداد زيادي از افراد جامعه اشتغال نيز ايجاد نمود كه اين گام با سياست هاي نظام جمهوري اسلاميدر جهت توسعه صادرات غير نفتي و اولويت ايجاد اشتغال در جامعه جوان كشور ايران هم راستا بوده و ضرورت پرداختن به آن از اولويت هاي اقتصادي-بازرگاني كشور قلمداد ميگردد[3].
پيشينه تحقيق:
جديد بودن موضوع تحقيق، يكي از ويژگي هاي اين پژوهش ميباشد. در خصوص صنعت چرم پژوهش هاي اندكي در دانشگاهها صورت گرفته است و تحقيقات قبلي نيز بصورت كلي و محض به صنعت چرم و صادرات و واردات آن نگريسته اند ولي هيچكدام با ديد مديريتي به اين مسأله نپرداخته اند. لازم به ذكر است كه تنها دو عدد پايان نامه كارشناسي ارشد در زمينه صنعت چرم تدوين شده اند كه اولي به نام «قيمت تمام شده محصولات چرمي»[4] و با ديد حسابداري به مسئله نگريسته است و دوميبه نام «چرم، صادرات و واردات»[5] بصورت كلي و صرفاً با ديد اقتصادي و تراز بازرگاني به اين مسئله پرداخته است كه هر دو از لحاظ محتوايي با پژوهش حاضر تفاوت دارند – و در حدي كه پژوهشگر تحقيق نموده است ميتوان گفت در خصوص صادرات محصولات چرميسبك و با ديد مديريتي اين اولين پژوهش دانشگاهي ميباشد.
همچنين بايد يادآور شد كه بجز طرحهاي تحقيقاتي بنام طرح مطالعاتي ارتقاء كيفيت، بهره وري و كاهش ضايعات در واحدهاي توليدي چرم كه توسط مديريت صنايع كوچك وزارت صنايع انجام شده است و نيز طرح مطالعاتي بنام بازار جهاني پوست، چرم و كفش چرميكه توسط مركز پژوهش هاي بازرگاني وزارت بازرگاني صورت گرفته است و كتاب دوجلدي شيميپوست و چرم كه با كمك بانك صنعت و معدن به چاپ رسيده است كار قابل ملاحظه ديگري توسط وزارت خانه ها و ادارات تابعه آنها صورت نگرفته است و ساير اطلاعات موجود دريافتي از سازمانهاي دولتي اكثراً به صورت جسته و گريخته و بي نظم بوده و تا حدي، مغاير با اطلاعات سازمان هاي ديگر ميباشد.