دبیران زبان فارسی، هنگام آموزش این درس در مقطع متوسطه، با مشکلاتی از جمله، حجم زیاد کتاب، کابردی نبودن آموزشها، نبود فرصت کافی برای پرداختن به املا و روخوانی، وجود یک کتاب با محتوای یکسان در همه رشتهها و ناهماهنگی بین مطالب کتابهای زبان فارسی 1 و 2 و 3 روبه رو هستند. یافتن راه کارهای مناسب برای این مشکلات، میتواند در آموزش زبان فارسی تأثیر گذار باشد.
زبان فارسی، آیینه فرهنگ و هویت ملی ما ایرانیان است این زبان، در گذر زمان فراز و نشیبهای زیادی را طی کرده، اما همچنان جاودان مانده است. در دورههای معاصر، به دلیل گسترش ارتباطات، پیشرفتهای صنعتی و هجوم واژههای بیگانه، این زبان بیش از هر دورهٔ دیگر در معرض خطر قرار گرفته است. یکی از نهادهایی که بیش از حد هر نهاد دیگری میتواند در حفظ زبان فارسی تأثیر گذار باشد، وزارت آموزش و پرورش است. هر چند که در سالهای اخیر، سازمان تألیف کتابهای درسی، تلاشهای فراوان و مثبتی را در این جهت آغاز کرده، این کتابها به یک باز نگری مجدّد نیاز دارد. نگارنده در این مقاله بر آن است تا بخشی از مشکلات آموزش زبان فارسی در آموزش متوسطه را برشمارد و راه حلهایی را برای رفع آنها ارائه دهد.
در بین دروسی متعددی که در مدارس ارائه میشود یکی هم «ادبیات فارسی» است. بدیهی است که آموزش این درس مانند تمام دروس دیگر مفید است؛ اما آن چه ما را به برگزاری این میزگرد ملزم کرد این بود که دانستن «ادبیات» نه تنها مفید بلکه ضروری است.
در بین تعاریف مختلفی که از انسان میشود و عموماً تمایز او از حیوانات را بیان میکند متداولترینش این است که «انسان حیوانی است ناطق.» چنانچه این تمایز را بپذیریم منطقاً این ذهنیت پیش میآید که در میان انسانها آن که قدرت سخن گویی و نطق بیش تری داشته باشد از مراتب بالاتری در زندگی برخوردار است. «ادبیات» ابزار اصلی این قدرت است.
راهبردهایی برای ارضای نیازهای یادگیری فراگیران:
تشخیص نیازها، علایق واهداف منحصر به فرد دانش آموزان و نظر سنجی یا مصاحبهٔ فردی شیوهٔ خوبی برای پی بردن به نیازها، علایق و اهداف منحصر به فرد هر دانش آموز است. اطلاعات به دست آمده از نظر سنجیها و مصاحبهها را میتوان با اطلاعات جمعیت شناختی و سابقهٔ موجود در پروندههای دانش آموزان همچنین مشاهدات رفتار و عملکرد آنان تکمیل کرد. در این بخش علایق دانش آموز در طی نظر سنجی به دست آمده ارائه میشود.
همکاران عزیز توجه داشته باشیم، اکثریت بچههایی که در دوره دبیرستانی میبینیم، به شدت نیازمند محبت و غمگساری هستند، احتیاج دارند که کسی درد آنها را بداند و به حال آنها برسد. لذا اگر آنها را تا حدی ارضاء کنیم همواره ما را دوست خواهند داشت. پس اگر نسبت به کلاس ابراز محبت و یکدلی کنیم، ناخودآگاه همکاری بیشتری برای پیشرفت کلاس انجام میدهند. به جای اینکه با جملاتی نظیر «این مشکل خودتان است ««مسائل کلاس شما ربطی به من ندارند» و... آنها را پشت دیوار غربت بگذاریم. سعی کنیم دانشآموزان را با خود همراه کنیم و متوسل به عواطف عالیه آنها بشویم با جملاتی نظیر تجارب سالهای زیاد مرا آدمشناس کرده در همان وهله اول برخوردمان حس کردم، شاگردی، کوشا، خوش قول، شرافتمند، با غیرت، درس خوان هستی، شاگرد را جهت پذیرفتن مسئولیت آماده کنیم.
منظور از یادگیری اثر بخش، کار آمدی یادگیری در ابعاد مختلف است. برای مثال یادگیری اثر بخش حل مسأله، یعنی انتقال یادگیری به حل مسائل زندگی و شغلی. یادگیری موقعیت واقعی اثر بخش یک مهارت یدی مثل، یادگیری نقشه کشی، یعنی کسب تسلط و چیرگی در کشیدن نقشه در موقعیت واقعی کار. یادگیری اثربخش نگرشی، مانند رعایت نوبت و احترام به حقوق دیگران یعنی، احترام به حقوق دیگران در همه جا و زندگی. بنابراین، حفظ و ازبر کردن مراحل حل مسأله، نمره بیست گرفتن در درس نقشه کشی و شمردن دلایل احترام به حقوق دیگران یادگیری اثر بخش قلمداد نمیشود.