این فایل در سایت های دیگر با قیمت های بالاتری به فروش می رسد.
از مهمترین ویژگیهای دانشآموزان متوسطه، الگوپذیری از معلمان درس معارف اسلامی است. در این پژوهش، محقق با نظرخواهی از دانشآموزان، به بررسی نقش رفتارهای اخلاقی دبیران معارف اسلامی در الگوپذیری اخلاقی دانشآموزان، شیوه درست و مؤثر برخورد و تعامل دبیران معارف اسلامی با دانشآموزان بپردازد. محقق در این پژوهش، افزون بر مطالعات کتابخانهای، با اجرای پرسشنامة محققساخته، به انجام مطالعات میدانی اقدام کرده است. جامعة آماری، 15924 نفر از دانشآموزان مقطع متوسطه آموزش و پرورش ناحیه یک شهرستان خرمآباد بوده است. نمونة آماری بر اساس فرمول کوکران به تعداد 312 نفر تعیین شد، ولی برای ارتقای دقت پژوهش این آمار به 400 نفر افزایش یافت. بر اساس روش نمونهگیری تصادفی طبقهای، جامعة آماری تعیین، و پژوهش در میان آنان به اجرا در آمد. حاصل این پژوهش این است که، خوشخلقی دبیران معارف اسلامی، از میان تمام عوامل ذکرشدة مؤثر در الگوپذیری دانشآموزان، بالاترین میزان تأثیرگذاری را دارد.
کلیدواژهها: الگوپذیری رفتارهای اخلاقی، دانشآموزان مقطع متوسطه، دبیران معارف اسلامی.
پژوهش در قلمرو تربیت اخلاقی با رویکردی اسلامی و تلاش برای رسیدن به الگویی کاربردی - که هماهنگ با آموزهها و مبانی جهانبینی و ارزشی اسلام باشد و از سویی بتواند در یک محیط تربیتی اسلامی به کار آید - نیازمند پاسخ به پرسشهای اساسی بسیاری است؛ پاسخهایی که هر کدام یک پژوهشی جداگانه میطلبد.
یکی از عوامل مهم و اثرگذار بر شکلگیری و دگرگونیهای شخصیت انسان، شرایط مختلف محیطی اعم از زمان، مکان و یا محیط انسانی و اجتماعی است. در بسیاری از موارد، تغییر محیط و فراهم ساختن محیط تربیتی مساعد و مناسب، میتواند رفتار و افکار و خصلتهای متربی را تغییر دهد و ویژگیهای جدیدی را در وی جایگزین سازد. مبنای روانشناختی این روش، اصل تأثیرپذیری انسان از شرایط محیطی است که در ضمن نظریة یادگیری اجتماعی بیان میشود.
آلبرت بندورا، از واضعان نظریه یادگیری اجتماعی، مهمترین نوع یادگیری انسان را یادگیری مشاهدهای میداند که همان تقلید و سرمشق است. در این نوع یادگیری، فرد با انتخاب یک الگو یا سرمشق، به تقلید رفتار او میپردازد. پدر و مادر و پس از آن، معلمان و مربیان از جمله نخستین الگوهای متربیان هستند.
نکتة تربیتی مهم این است که افرادی که دارای موقعیت مهم، موفقیت زیاد، دانش و تخصص بالا و یا دارای تعالی معنوی هستند، غالباً نظر دیگران را به خود جلب میکنند و برای آنان سرمشق میشوند. خوشبختانه در نظر دانشآموزان، غالباً معلمان دارای این ویژگیها ـ یا برخی از آنها ـ هستند. با توجه به اهمیت و نقش انکارناپذیری که برای الگوپذیری ذکر شده است، در این مقاله به بررسی نقش شخصیت و رفتارهای اخلاقی دبیران معارف اسلامی در الگوپذیری دانشآموزان مقطع متوسطه و تعیین میزان اهمیت هر کدام از شاخصهای مطرح شده و مؤثر در الگوپذیری مانند میزان تحصیلات، میزان تجربه، آراستگی ظاهری، میزان توجه به آداب، سنن، اعتقادات دینی و شیوة تدریس دبیران پرداخته شده است.
«رابطة معلم و دانشآموز یک رابطة باطنی و معنوی است؛ دانشآموز معلم را شخصیتی محترم و ممتاز میداند که با روح و جان وی سروکار دارد. به همین دلیل، به منزلة الگوی محبوب و مطاع پذیرفته میشود. از اینروی، دانشآموزان معلم را در مقام یک الگو میپذیرند و از رفتار، گفتار و اخلاق او سرمشق میگیرند». این اثرگذاری تا آنجا است که برخی میگویند: «بیشتر معلمان در ذهن دانشآموزان خود تأثیری عمیق میگذارند که سالها ادامه دارد».
در این میان، از دبیران معارف اسلامی (دینی و قرآن) به دلیل خاطر محتوای دروسی که تدریس میکنند، انتظاری بیشتر میرود که نقش مهمتری را بر عهده گیرند و باید بکوشند تا میان گفتار و کردارشان هماهنگی باشد.
برخی از صاحبنظران معتقدند بیشترین موفقیت در درس دینی، در گرو شخصیت معلم دینی است تا برنامه درسی.
ما در این مقاله در پیآنیم که با بررسی نظر دانشآموزان مقطع متوسطه به مثابه افرادی که ارتباط مستقیم و با دبیران دارند و از آنها تأثیر میپذیرند به این اهداف دست یابیم:
1. پی بردن به میزان تأثیر آراستگی ظاهری دبیران معارف اسلامی در الگوپذیری اخلاقی دانشآموزان از آنان؛
2. مشخص کردن سطح الگوپذیری اخلاقی دانشآموزان از دبیران دین و زندگی به تناسب سطح تحصیلات آنان؛
3. بررسی سطح الگوبرداری اخلاقی دانشآموزان با توجه به میزان پایبندی دبیران دین و زندگی به آداب، سنن و اعتقادات دینی و مذهبی؛
4. دستیابی به میزان الگوپذیری دانشآموزان از دبیران دین و زندگی با توجه به شیوة تدریس آنان؛
5. تعیین مهمترین عامل اثرگذار بر الگوبرداری اخلاقی دانشآموزان مقطع متوسطه از دبیران دین و زندگی؛
6. دستیابی به نتایجی که بتواند راهنمای خوبی برای مسئولان وزارت آموزش و پرورش برای برنامهریزی دربارة تربیت اخلاقی دانشآموزان مقطع متوسطه و همچنین دبیران، به ویژه دبیران جوان آموزش و پرورش در نحوه تعامل آنان با دانشآموزان باشد.
ضرورت تربیت اخلاقی در اسلام
بیتردید همة انسانها در جستوجوی رسیدن به کمال و سعادت هستند؛ اما اینکه کمال و سعادت انسان در چیست، انسانها یک پاسخ ندارند و به دستهها و گروههای متعددی تقسیم میشوند. گروهی از انسانها به دلیل اعتقاد نداشتن به مبانی دینی، سعادت خویش را در محدودة نظام مادی و دنیوی مانند کسب ثروت، شهرت یا قدرت میدانند که بدان اشاره میشود. برخی نیز کمال خود را در برخورداری از امکانات مادی میدانند؛ مانند گروهی از قوم موسیعلیه السلام که گفتند: «یا لیت لنا مثل ما اوتی قارون انه لذو حظّ عظیم ای کاش ما هم مثل آنچه به قارون داده شده است داشتیم. به راستی که او بهرة عظیمی ـ از نعمتها ـ دارد»؛ (قصص: 79)
گروهی سعادت و کمال خویش را در برخورداری از دانشهای مادی میدانند و به آن شادماناند: «فرحوا بما عندهم من العلم؛ و تنها به معلوماتی که خود داشتند دل بستند و خوشحال بودند»(غافر: 83). این گروه از افراد، داشتن معلومات و بهرهمند شدن از علوم را سعادت واقعی میدانند و به دلیل همین داشته، خود را خوشبخت میدانند؛ در حالی که سعادت واقعی چیزی جز این است.