يكپارچگي حسي
در طول چند سال گذشته، يكپارچگي حسي توجه رسانه ي ملي را به خود جلب كرده است. در ماه اكتبر سال 2000 مجله ي sentinel ميلواكي، مقاله اي در مورد عكس العمل يك روانپزشك كودك نسبت به تشخيص اختلال SI پسرش منتشر كرد. ABC 20/20 در جولاي سال 2002 گزارشي درباره ي پروسه ي SI بيان كرد در همان ماه، New York Times گزارشي مربوط به يك مباحثه بين پزشك، فيزيولوژيست و كاردرمان درباره ي تشخيص اختلال SI منتشر كرد. اخيرا يك مقاله در ماهنامه ي Atlantic (jan/feb 2003) SI درماني را به عنوان " يك رويكرد براي درمان اتيسم" معرفي كرد. حتي به عنوان ارائه ي راه اصلي – هم مثبت و هم منفي – به افزايش آگاهي عمومي از SI به عنوان يك فرايند و استراتژي مداخله كمك كرد. كاردرمانها به كوشش در مورد اين موضوعات و توجه به كاربرد و آثار آن ادامه دادند.
تعريف يكپارچگي حسي
از زماني كه A Jean Ayers (كاردرمان) پايه ي و اساس تئوري و تمرين SI را در دهه ي 1960 بنا نهاد، كاردرمانها و افراد ماهر ديگر عقايد او را كامل كردند. SI هم به عنوان يك فرايند سازماندهي عصبي اطلاعات حسي براي پاسخ رفتاري و هم به عنوان يك چارچوب كلينيكي از منابع كه براي راهنمايي كاردرمانگر در ارزيابي و درمان افراد دچار نقص در پردازش حس به كار مي رفت در نظر گرفته مي شد.
به طور خلاصه، SI به توانايي مغز براي پردازش و محسوس كردن محرك دريافت شده توسط حواس اشاره دارد.
درمانگرها ممكن است بخواهند از چارچوب SI براي ارزيابي و نشان دادن حيطه هايي از فعاليت كه معتقدند ممكن است به طور ناسازگار از مشكلات فرد در پردازش اطلاعات حسي تاثير پذيرفته باشد، استفاده كنند.
جدا از چارچوب استفاده شده، توجه مداخله ي كاردرماني بايد به كمك به مددجو براي درگير شدن در فعاليت هاي مطلوبي كه او را در زمينه هاي مختلف حمايت مي كند باشد.
تمام درمانگران و دستياران كاردرمانگرها از رويكرد مداخله ي SI استفاده نمي كنند. در واقع بعضي از كاردرمانگران _ و البته خيلي از افراد خارج از اين حرفه ، مثل روانشناسان مدارس، پزشكان و مربي ها_ در مورد اعتبار تئوري SI و مؤثر بودن مداخله هايي كه از تكنيك SI استفاده مي كنند ترديد دارند. اما خيلي از كاردرمانگران و والدين معتقدند اختلال SI واقعي است و مداخله ي SI واقعا عمل مي كند و مؤثر است.
چه چيزهايي شناخته شده اند؟
برخي شواهد اين عقيده را كه اختلال SI يك شرايط واقعي است تقويت مي كنند. كودكاني كه دچار اختلالات SI هستند از علائمي كه روي مشاركت اجتماعي، خود تنظيمي و اعتماد به نفس آنها اثر مخربي مي گذارد رنج مي برند و باعث مي شوند پدر و مادرشان از درك رفتار آنها نااميد شوند. چندين محقق الگوهاي خاصي از اختلال SI در بچه هاي دچار اختلالات يادگيري و رشدي مثل نقص توجه و بيش فعالي (ADHD) مطرح كردند. آيرز الگوهايي از اختلال SI را در طول 30 سال تحقيق با استفاده از تجزيه و تحليل فاكتورها و بعدها يك تحليل گروهي مطرح كرد. Shelley Mulligan PhD(OTR/L) بعدها تجزيه تحليل مشابهي را با استفاده از داده هاي تست يكپارچگي حسي و عملكرد ارادي(SIPT) از بيش از 10000 كودك بدست آورد كه يافته هاي آيرز را درباره ي اينكه اين الگوها در جمعيت كلينيكي وجود دارند تاييد مي كرد.
كارهاي اخير توسط Jane Miller ، PhD OTR استاد طب توانبخشي در شاخه ي كودكان در دانشگاه مركز علوم بهداشتي كلرادو (UCHSC) در Denver و نيز سرپرست مركز تحقيق و درمان اختلال SI در بيمارستان كودكان دنور و مدير اجرائي سازمان علوم رشد و توسعه ( سازمان KID) در Littleton ، كلرادو همچنين وجود اختلال SI را تائيد مي كند. ميلر و تيمي از همكاران در UCHSC طرحي را براي ارزيابي هدفمند وجود پاسخ هاي غير معمولي به محرك حسي كه از واكنش پذيري تغييرات الكتريكي پوست (EDR) براي اندازه گيري تغييرات الكتريكي در پوست و ارزيابي پاسخ ها به محرك حسي استفاده مي كرد، توسعه دادند. گروه تحقيق تغييرات الكتريكي پوست بچه هايي با تشخيص سندروم X شكننده، كه اختلالات شديدي در پردازش حس داشتند را با تغييرات الكتريكي پوست بچه هايي كه رشد طبيعي داشتند مقايسه كردند و تفاوت هاي معني داري بين دو گروه يافتند.در ادامه ي مطالعه تيم، بچه هايي را كه به دليل اختلالات پردازش حسي و بدون هيچ تشخيص مشخصي ارجاع داده شده بودند را ارزيابي كردند و دوباره تفاوتهاي معني داري با گروه كنترل كه رشد طبيعي داشتند يافتند. در نهايت، اين تيم تحقيق با انتشار شواهد تجربي ابتدايي اظهار كردند كه در بين گروه بچه هاي مبتلا به ADHD، بعضي به محرك حسي پاسخ هاي غير عادي مي دهند.
محققين ديگر الگوي پردازش حسي كودكان اتيسم را توصيف كرده و انواع خاصي از اختلال SI را در جمعيت هاي معين ( براي مثال تدافع حسي در بين افراد دچار ناتواني هاي رشدي) تشخيص دادند.