این فایل در سایت های دیگر با قیمت های بالاتری به فروش می رسد.
فنون تدریس، روشهایی هستند که معلمان از آنها در انجام فعالیتهای یاددهی – یادگیری استفاده میکنند. برای مثال، معلم میتواند از «روش سخنرانی» برای ارائه مورد جدید و از «پرسش و پاسخ» به منظور جمع آوری بازخورد بهره بگیرد.
به هر حال، باید توجه داشت که هیچ روش میان بر یا ایده آلی برای تدریس وجود ندارد. روشهای تدریس مختلف یا راهبردهای گوناگون دارای میزان معینی اثرگذاری برای یادگیری دانش آموزان است. معلم متبحر، راهبردهای متفاوتی را به هم میآمیزد تا نیازهای آموزشی دانش آموزان را برآورده سازد. باید به یاد داشت: «معلم متبحر پرورش مییابد، مادر زاد متبحر نمیشود.»
این تکنیک میطلبد دانش آموزان به صورت زوجی سازماندهی گردند. هر زوج به ایفای نقش میپردازند. یکی از دانش آموزان نقش معلم و دیگری نقش یادگیرنده را ایفا میکند. معلم، سؤال میپرسد، ارائه تکلیف کرده یا دستورالعملی صادر میکند، یادگیرنده باید به سؤال پاسخ داده یا از دستورالعمل پیروی کند؛ سپس، نقشها تعویض میشود و دانش آموزی که نقش معلم را ایفا میکند، نقش یادگیرنده را ایفا میکند و دانش آموزی که نقش یادگیرنده را ایفا میکرد، نقش معلم را ایفا میکند. این فن در کلاسهای چندپایه کاربرد فراوان دارد.
هدف از کابرد فن تدریس همتا، استفاده از دانش آموز قوی تر برای اعضای ضعیف گروه است. وقتی دانش آموزان به تدریس بپردازند، به یادگیرندگانی برتر تبدیل میشوند. احترام متقابل، اجتماعی شدن و درک و فهم از طریق فعالیتهای همیاری و همکاری افزایش مییابد. دانش آموزان از اینکه بتوانند مطلبی یا مهارتی را آموزش دهند احساس غرور میکنند. دانش آموزان پایههای بالاتر در کلاس میتوانند به دانش آموزان پایههای پایین تر تدریس نمایند و بدینوسیله خود نیز بر مطالب درسی مسلط گردند.
در یادگیری تیمی، دانش آموزان به گروههای مختلفی تقسیم میشوند. پس از آن که گروههای دانش آموزی شکل گرفت، معلم از گروهها میخواهد برای خود مسئول و منشی انتخاب کنند. مسئول به هدایت گروه میپردازد؛ و منشی گروه، سؤال را مینویسد و نظرات اعضای گروه را ثبت کند، همچنین میتواند به جمع بندی نظرات هم بپردازد.
وقتی دانش آموزان به یادگیری تیمی میپردازند، معلم باید در میان گروهها قدم بزند و به صورت خاص به هر یک ازگروه ها کمک کند. ایجاد رقابت بین گروههای همیار میتواند تحریک کننده باشد و در میان آنان ایجاد دوستی کند.
آموزش و پرورش یک حق عمومی است و هر کودکی حق دارد که از آموزش بهره مند گردد. لذا ایجاد کلاسهای چندپایه فرصت یادگیری برای بسیاری از کودکان مناطق روستایی و عشایری را فراهم میسازد.
توسعه مدارس با کلاسهای چندپایه بنابه دلایلی همچون کاهش جمعیت دانش آموزی، موقعیت جغرافیایی و ... اجتناب ناپذیر است. کلاسهای چندپایه بعنوان ابزاری جهت خدمت به انسانهای محروم و مراکزی جهت ایجاد آگاهی اجتماعی، پیشرفت اقتصادی و ... به شمار میآید. تدریس کلاسهای چندپایه یکی از روشهای آموزشی است که میتواند نیازهایی بسیاری از واجب التعلیم را در مناطق محروم تأمین نماید.
نگاههای مختلفی به کلاسهای درسی چندپایه وجود دارد. برخی این کلاسها را جزو معضلات آموزشی میدانند. برخی دیگر وجود این کلاسها را به مثابه فرصتی برای یک عمل آموزشی و پرورشی بهینه به شمار میآورند.
بررسیها و تحقیقات انجام گرفته نشان میدهد که میان دانش آموزان کلاسهای چندپایه و دانش آموزان کلاسهای تک پایه از حیث توانایی شناختی تفاوت معنی داری وجود ندارد. افزون بر این دانش آموزان کلاسهای چندپایه نسبت به دانش آموزان کلاسهای تک پایه از نظر رشد اجتماعی، سازگاری محیطی، بیان عواطف، روحیه همکاری، بهداشت روانی، پختگی رفتار و ... برتری نشان میدهند.
تدریس در کلاسهای درس چندپایه و دانشِ آموزی در این کلاسها، تجارب فراوانی به بار میآورد. تجارب برآمده از کلاسهای درس چندپایه برای معلمان، افزایش توانایی حرفه ای و دلبستگی به دانش آموزان است.
مجموعه فعالیتهای منظم و مرتّب یک درس و انواع فعالیتهایی که معلم برای انجام در کلاس انتخاب میکند ارتباط مسقیم با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی دارد. برای آن که معلم در انتخاب یا تدوین فعالیتهای یادگیری مؤثر تر عمل کرده و آنها را به گونه ای اثربخش عرضه کند نیاز به در نظرآوری 3 دسته کار عمده دارد:
پیش از آغاز درس، معلم باید چارچوبی برای آموزش تنظیم کند، این کار به دانش آموز کمک میکند تا با شیوه ارائه درس آشنا شوند. در این زمینه، پژوهشهای انجام یافته در بارهٔ تدریس شش رفتار خاص را برای معلم معین کردهاند: