توضیحی مختصر از مقاله  :

علل و عوامل شیوع  کودک آزاری( بدرفتاری با کودک )  و  پيامدهای آن 

كودكان گل های زندگی اند و بدون آنها زندگی كویری است مملو از خستگی و دلمردگی. خنده كودك برای پدر و مادر از هر شهدی شیرین تر است و حتی گریه كودك نیز دوست داشتنی است. مادامی كه بزرگترها این گل های نوشكفته را پرپر و پژمرده نكنند، عطر و بوی آنها به زندگی روح می دهد و صمیمیت و صفا می بخشد. قلب كوچك این گل های معصوم آنقدر لطیف است كه حتی شنیدن صدای بلند و فریاد زدن، سوهانی است بر روح لطیف آنها و آنقدر زیبایند كه زندگی را آنها زیبایی می بخشند. ولی با همه اینها قلب های سنگی و دستان بی رحمی پیدا می شود كه خنده را از آنها می گیرد، قلب كوچكشان را می آزارد، جسم نحیف و بی دفاعشان را مجروح می كند و حتی زندگی را بر معصوم ترین انسان ها دریغ می دارد، چرا؟

تعریف سازمان بهداشت جهانی از كودك آزاری(بدرفتاری با کودک ) عبارت است از هر گونه آسیب و یا تهدید سلامت جسم، روان، سعادت، رفاه و بهزیستی كودك یا هر گونه كوتاهی و غفلت و انجام هر نوع عملی كه موجب آزار جسمی، ذهنی، عاطفی و روانی كودك شده و به رشد و سلامتش ضربه بزند.

ریشه و سابقه کودک ازاری و بد رفتاری با کودک به قدمت تاریخ انسان است اما فقط اخیراً همه قبول کرده اند که این مشکل وجود دارد و پژوهشگران سعی کرده اند که علت ن را شناساسیی کنند شاید نگارنی عمومی به این علت افزایش یافته است که بدرفتاری با کودک در کشورهای صنعتی بزرگ بسیار شایع است در جدید ترین گزارش از هر 1000 کودک امریکایی 12 نفر مورد ازاد و بدرفتاری قرار گرفته اند البه آمار واقعی قطعاض خیلی بیشتر از از ان عدد می باشد .

بدرفتاری با کودک  و کودک آزاری به اشکال مختلف صورت می گيرد

Ø      بدرفتاری جسمانی : حمله کردن به کودک مانند کتک زدن : لگد زدن و وارد کردن جراحت جسمانی

Ø      بدرفتاری جنسی : ناز کردن ، آميزش جنسی ف عورت نمايي و بهره کشی جنسی

Ø      غفلت : برآورده نکردن نياز های داساسی کودک به غذا ، پوشاک ...

Ø   بدرفتاری هيجانی (عاطفی ): اعمالی که می تواند اختلال های روانی و رفتاری جدی ايجاد کند از جمله انزوای اجتماعی ، درخواستهای نامعقول مکرر ، تمسخر ، تحقير ...

بيش از 70% بدرفتاريها توسط والدين صورت می گيرد شايد کودک ازاری جسمی به دليل اين که نمود بيشتری در جامعه دارد و از طريق رسانه ها مطرح می شود شايع تر به نظر برسد اما .اعيت اين است که رايج نرين نوع کود ک ازاری در جامعه کودک آزاری عاطفی و روانی است که متاسفانه بدليل پنهان بودن کمتر مورد توجه قرار می کيرد و البته اثرات جبران ناپذيری بر روی کودکان دارد .

علل کودک آزاری ( بدرفتاری با کودک )

كودك آزاری به طبقه خاصی مربوط نمی شود و قشرهای مختلف با سطوح فرهنگی و اقتصادی متفاوت و همچنین جنسیت های زن و مرد را شامل می شود، ولی هر چه سطح فرهنگی والدین بالاتر باشد این آمار كاهش می یابد و كودك آزاری ها بیشتر در خانواده های با سطح فرهنگی پایین مشاهده می شود. كودك آزاری حاصل تأثیر مشترك عواملی چون شخصیت والدین، فقدان مهارت های كافی به عنوان والد، انتظار غیر واقع بینانه از كودك، شخصیت دم دمی مزاج و نبود حمایت های اجتماعی می باشد و بیشتر در سنین خردسالی اتفاق می افتد، زمانی كه كودك كوچكترین قدرت دفاعی از خود ندارد و حتی نمی تواند این مسأله را با دیگران مطرح كند و حتی نمی داند كه چنین مسأله ای را باید به دیگران بگوید تا از او دفاع كنند، در این گونه موارد كودك به شدت آسیب پذیر است و اگر نهادهای حمایتی حقوق كودك به موقع به یاری او نشتابند چه بسا كه كودك جان خود را نیز از دست بدهد.

ممكن است در خانواده ای چند فرزند باشد كه تنها یكی از آنها مورد اذیت و آزار قرار گیرد كه به عواملی مانند جنسیت، چهره نامناسب كودك، ناخواسته بودن و یا زودرس بودن وی مرتبط باشد. در بعضی از موارد كودك آزاری ریشه در باورهای سنتی دارد كه پسر را بهتر از دختر می دانند و به علت این كه والدین تمام توجه خود را نسبت به پسری كه خیلی برایشان عزیز است معطوف می كنند این مسأله كه آنها صاحب فرزند دختری نیز می باشند را به كلی فراموش می كنند. باید توجه داشته باشیم كودك آزاری تنها شكنجه دادن و سوزاندن و شكستن اندام های بدن كودك نیست، رفتارهایی مثل بی توجهی به خوراك، پوشاك، تربیت، آموزش و سلامت كودك نیز جزو كودك آزاری به شمار می رود كه در بسیاری از موارد در صورت استمرار این رفتارها آسیب های بسیار جدی و غیرقابل جبرانی به كودك وارد می شود كه ممكن است حتی معلولیت های جسمی را نیز شامل شود. به عنوان مثال والدینی كه نسبت به انجام واكسیناسیون كودك خود بی توجه هستند، ممكن است كودك آنها به امراضی مانند فلج اطفال مبتلا شود كه او را برای همیشه دچار معلولیت های جسمی كند.

پیامدهای کود آزاری ( بدرفتاری با کودک )

بدرفتاری با کودک در محيط خانواده باعث می شود که رشد خودگردانی هيجانی ، همدلی و همدردی ف مهارتهای اجتماعی و انگيزش تحصيلی را مختل کند به مرور اين کودکان مشکلات يادگيری و سازگاری جدی نشان ئمی دهند که از جمله آنها می توان به اين موارد اشاره کرد : شکست تحصيلی ، افسردگی شديد ،  رفتار پرخاشگرانه ف مشکلات با همسالان ف  سوء مصرف مواد مخدر و بزهکاری