پروفسور جان كنت گالبريت . (John K. Galbraith ) استاد ممتاز دانشگاه ها وارد و برنده جايز نوبل در اقتصاد كه درك عميقي از تحولات اقتصادي – اجتماعي و فرهنگي جوامع بشري بويژه جوامع در حال توسعه دارد مي گويد :« هيچ چيز و مطلقاً هيچ چيز در حد فقر و بي پولي آزادي انسان را نفي نمي كند . » فقر كشنده حق انتخاب
( آزادي )از يك طرف و بي اراده كردن و كشاندن انسان به سوي پيروي از نيروهاي غريزي (حيواني ) براي زنده ماندن از طرف ديگر است .
انسان بعنوان كاملترين و با شعورترين موجود زنده ،دستكم از بيست هزار سال پيش (آغاز عصر كشاورزي ) به گونه عريزي و تجربي درك كرده است كه كار توأم با برنامه ريزي و مديريت (سنجش تركيب امكانات فني ، زمان وعوامل توليد ) مي تواند در تأمين نيازهاي مادي و ايجاد آرامش ذهني (احساس امنيت ) او نقش داشته باشد . براي انسان ابتدايي در شرايطي كه مالكيت وجود نداشت تأمين نيازهاي مادي از راه كار و كوشش خود فرد و سپس فرد و خانواده و بردگان قابل تحصيل بود ولي آرامش ذهني و امنيت مقوله اي بود كه به رابطه انسان با ديگران و واكنش ديگران نسبت به فرد بستگي داشت . متعدد و نامحدود بودن خواسته ها و نيازهاي بشري ، آزادي او در بهره برداري از مواهب طبيعي اوليه ، و نيز تكامل تدريجي درك و شعور انسان از راه تجربه و خطا ، انسان را در راه توليد بيش از مصرف يعني داشتن پس انداز و به كار بردن پس انداز براي توليد بيشتر يا به كارگيري پس اندازها براي تأمين رفاه ( مسكن ، وسايل زندگي ،ابزارهاي توليد بهتر ) هدايت كرد .
تمدن بشر محصول كار وكوشش و برنامه ريزي انسان ها براي بهتر زيستن و دستيابي به امنيت است . تشكيل خانواده ، سكونت در روستاها و سپس ايجاد شهرها ،احداث مسكن و تأسيسات دفاعي ، ابداعي آزارهاي توليدي و دفاعي ، برقراري داد و ستد ، پاك سازي زمين و ايجاد مراكز كشاورزي و توليدي ، همگي در طول بيش از چهل هزار سال انسانها را از موجوداتي پراكنده و صحرا گرد يا غارنشين به موجوداتي اجتماعي ساكن روستاها و شهرها و محتاج مكالمه ، مبادله افكار و داد و ستد كالاها و دارنده امكانات مادي سلطه گري و برتري جويي تبديل كرد . پيدايش خط و ابزارهاي نگارش ،تدوين قوانين و اصول رفتار اجتماعي ، ابداع شيوه حكومت و ساختار حفظ قدرت . همه عمري كوتاه كمتر از پنج هزار سال دارد .زندگي اجتماعي و فرهنگي جوامع در اشكال ابتدايي آن در واقع از زماني آغاز شده است كه مسأله تأمين معاش فردي و جمعي در سايه رونق كشاورزي ، دامداري و صيد و به كمك پيشرفت هاي فني و تكنولوژيك عصرهاي پارينه سنگي ، آهن و مس و مفرغ و ابداعات و اخ تراعاتي مانند اهلي كردن حيوانات ، درست كردن چرخ ، بافت اليات ، كشف نمك ، پخت نان ، انبار كردن و حفظ مواد غذايي براي انسان اوليه حل شد و فكر و ذهن تعدادي از انسانها از قيد وبند تأمين معاش و امنيت فيزيكي آسوده گرديد.
از زمان شناخت خواص فلزات و اختراع پول ، از يك طرف بخشي از پس انداز انسان ها از كالا ها و اموال فاسد شدني و پرحجم به دارايي قابليت انتقال سريع تبديل شد و در نتيجه ،تلاشهاي انسان از مرز محدود تأمين نيازهاي فوري و ضروري غذايي تا بي نهايت گسترش يافت .
با همه تحولات در زندگي اقتصادي اجتماعي بشر طي اعصار و قرون و عليرغم همه اشگر كشي ها و فتوحات و پيدا شدن امپراتوري ها و افراد قدرتمند و ثروتمند در طول تاريخ ، تنها از زمان وقوع انقلاب صنعتي (1850 – 1750) و به كارگيري قوه بخار بعنوان نيروي محرك و اختراع موتور است كه زندگي بشر چه از نظر اقتصادي و چه از نظر اجتماعي و سياسي دچار تحنول بنيادي و برگشت ناپذير گرديده است . كشف و استخراج نفت . استفاده از آن به جاي چوب و ذغال سنگ ، استفاده از موتور به جاي نيروي بدني انسان ، استفاده از آهن و فولاد به جاي چوب ،اختراعات و اكتشافات و پيشرفت انواع علوم و فنون به كمك ثروت هاي تازه گرد آوري شده ،از يك طرف توليد انبوه محوصلات صنعتي و تجارت در مقياس جهاني را ممكن ساخت و از طرف ديگر با تجمع انسان هاي بي شمار در شرهها و تمركز نامحدود انسانها د رمحيط هاي صنعتي و توليدي ، كل روابط اجتماعي وسياسي و روحي و فكري و رابطه مردم با مراكز قدرت تاريخي مانند مالكان و فئودالها ،اشرافيت و طبقه حاكم و صاحبان نفوذ و اقتدار مذهبي دگرگون شد .
دنياي متمدن در آغاز قرن بيستم شاهد هفت تحول بنيادي در زندگي اقتصادي – اجتماعي انسانها بوده است :